- آکتور: هنرپیشه، بازیگر
- آمفیتئاتر: محل نشستن تماشاچیان در ردیفهای نیمدایره
- آرتیست: هنرمند (معمولاً دارندهٔ نقش اول)
- استودیو: محل تهیه فیلم
- پروژکتور: نورافکن فیلم
- پیس: نمایشنامه
- پلان: صحنهای از فیلم
- پرسوناژ: بازیگران تئاتر یا سینما
- تراژدی: غمانگیز
- تروکاژ: حقههای سینمایی
- دکور: عوامل تزیینی مانند نقاشی، وسیله، اثاث
- درام: غمانگیز
- رل: نقش
- سانسور: حذف کردن قسمتی از فیلم یا نمایش
- سوژه: موضوع فیلم یا داستان
- سناریو: فیلمنامه یا همان متنی که کارگردان از روی آن فیلم میسازد
- سن: صحنه یا محل نمایش
- سکانس: عملیات ممتد و مداوم بدون مکث و توقف
- کمدی: خندهآور
- گریم: آرایش صورت هنرپیشهها
- لژ: محل مخصوص و مجزا
- ملودرام: آمیختهای از صحنههای تفریحی و غمانگیز است.
۱. اتالوناژ (تصحیح رنگ در فیلم): به اصلاح رنگ ونور فیلم، درمرحلهٔ پایانی تدوینمیگویند که درآن نور ورنگ تصاویر به گونهای همسان اصلاح میشوند.
۲. آرک: نوری قوی وسفید رنگ با درجه حرارت ۵۶۰۰ کلوین همانند نور روز
۳. اسکوپ: فیلم پرده عریض سینمایی است که هنگام نشان دادن در تلویزیون سیاهی دربالا و پایین تصویردیده میشود.
۴. آنونس: فیلم کوتاهی که برای تبلیغ ومعرفی یک فیلم تهیه میشود.
۵. انیمیشن: به نقاشی متحرک گفته میشود. یابه اصطلاح، فیلمهای کارتونی نیزمی گویند.
۶. آیریس: آیریس یا دیافراگم، قطعهای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد ومیزان نوردهی به نگاتیو را کنترل میکند.
۷. ایستمن کالر: نوعی نسخهٔ منفی فیلم رنگی است که پس از تکنی کالر وبرای رفع نقایص آن ابداع شد. درتکنیک تکنی کالر به علت استفاده ازسه نوار فیلم، دوربینی سنگین تر وبزرگتر ازدوربینهای عادی لازم بود اما فیلم رنگی ایستمن کالر در دروبینهای عادی قابل استفاده بود. همچنین سهولت کار وارزانی وامکان چاپ درتمامی لابراتورهای چاپ رنگی ازدیگر مزایای ایستمن کالر است.
۸. اینسرت: تصویر کوتاهی که رابط دو تصویر دیگر است.
۹. بازگشت به گذشته (فلش بک) :نمایش صحنههای اتفاق افتاده درگذشته که درحال حاضرنشان داده میشود.
۱۰. برداشت: به فیلمبرداری ازیک صحنه، برداشت میگویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود. برداشت میتواند نمایی چند ثانیهای یا چند دقیقهای باشد.
۱۱. برداشت طولانی: نمای طولانی یا سکانسی که بدون قطع در یک برداشت گرفته شود.
۱۲. برداشت مجدد: فیلمبرداری مجدد ازصحنهای که مورد قبول کارگردان واقع نشده است. ممکن است به خاطر ایراد دربازی، گفتگو، نور، صدا و ورود غیر منتظرهٔ افراد به کادر و یا هر ایراد غیرقابل پیش بینی دیگر، برداشت مجدد صورت میگیرد.
۱۳. برش (قطع یا کات): قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی (مونتاژی) که با برش راشها در نهایت فیلم توسط مونتاژگر بر اساس دکوپاژ آماده میشود.
۱۴. بک گراند: صداها، اجسام ومناظری را که درعمق تصویردیده یا شنیده میشوند بک گراند میگویند.
۱۵. بوم: بوم میلهٔ قابل انعطافی است که میکروفون را برسرآن نصب میکنند وبرایصدابرداری به کار میرود. کاربرد آن نزدیک ساختن میکروفون به بازیگران درحال گفتگو یا منابع صدایی مختلف است.
۱۶. پال: نوعی سیستم رنگی ضبط وپخش ویدیویی که اکنون درایران استفاده میشود.
۱۷. پانا ویژن: نوعی روش فیلمبرداری برای نمایش بر روی پردهٔ عریض است که برروی فیلم نگاتیو۷۰ میلیمتری انجام میشود. سپس این نگاتیو یا روی فیلم پوزتیو ۷۰ میلیمتری نمایش داده میشود یا ازطریق عدسی آنامورفیک روی فیلم ۳۵ میلیمتری چاپ میگردد. درنهایت فیلم ۳۵ میلیمتری به وسیلهٔ عدسی دیگری منبسط وروی پردهٔ نمایش تابانده میشود.
۱۸. پرده: دیوارسفید یا هرآویز دیگری را که فیلم برروی آن به نمایش در میآید میگویند. پردههای امروزین، حساس ومشبکند ونورهای اضافی واذیت کننده را ازخود عبور میدهند وتصویر را شفافتر ازگذشته به معرض نمایش میگذارند.
۱۹. پرده عریض: پرده عریض به ابعاد تصویری گفته می شودکه درمقایسه با استاندارد تصویر۳۵ میلیمتری که ۳۳/۱ به۱ میباشد (اگرطول تصویر۳۳/۱ مترباشد عرض آن ۱ متر خواهد بود) دارای استاندارد آمریکایی ۸۵/۱ به ۱ است.
۲۰. پس زمینه (بک گروند): هرچیزی که درانتهای صحنه وبعداز موضوع اصلی واقع شده باشد.
۲۱. پلاتو: صحبتهای مجری برنامه تلویزیونی که درابتدا، وسط وانتهای برنامه اجرا میگردد.
۲۲. پلان (نما): ازلحظهٔ روشن شدن دوربین فیلمبرداری تا لحظهای که کارگردان کات میدهد، یک پلان شکل میگیرد. پلان گاهی دربرداشتی بسیار بلند انجام میگیرد که به آن پلان سکانس گفته میشود. هر صحنه از یک یاچند پلان تشکیل شده است.
۲۳. پن: حرکت دوربین برمحور ثابت به سمت راست وچپ، مانند آدمی که ثابت ایستاده وبا گردش سرحول محور گردن، به سمت راست یا چپ نگاه میکند. این نگاه ممکن است نرم و آرام یا تند وسریع باشد.
۲۴. پن شلاقی: چرخش سریع دوربین ازنقطهای به نقطهٔ دیگر که دراثر آن تصویر ناواضحی ازصحنه یا صحنهها به چشم تماشاگر میآید. این تمهید معمولاً برای نقطه گذاری درفیلمهای خاصی به کارمیرود.
۲۵. پوزتیو: نسخه مثبت ازفیلم، که درلابراتور ازروی نگاتیو (منفی) تهیه میشود وتصویر واقعی سوژه است.
۲۶. تایتل: هر نوشتهای که روی تصویر میآید.
۲۷. تیتراژ: قسمت ابتدا و انتهای برنامه که به معرفی برنامه و عوامل ساخت میپردازد.
۲۸. تدوین (مونتاژ): تدوین مرحلهٔ بعد از اتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم چیده میشوند. دراین مرحله است که نماها وصداهای مختلف خط روشن وروانی پیدا میکنند. درتدوین، فیلم ضرباهنگ وریتم مورد نظر را پیدامی کند واندازهٔ زمانی نما ونقطهٔ قطع هر نما مشخص میشود، به گونهای که انتقال از صحنهای به صحنهای دیگر نرم وبدون پرش وتوی ذوق زدن انجام پذیرد.
۲۹. تدوینگر: تدوینگر، هنرمندی است که کار تدوین فیلم را ماهرانه سامان میدهد. وی مسئولیت ترکیب نماها وانطباق نوارهای صدا با نماها را به عهده دارد. دستاورد کار تدوینگر پیداکردن ریتم وضرباهنگ وهمسان شدن همهٔ اجزاء فیلم است. درواقع - اندازه نماها وسکانسها وچگونگی استفاده ازتمهیدات ویژهٔ سینمایی در این مرحله انجام میگرد.
۳۰. تراولینگ: حرکت دوربین به جلو یا عقب صحنه بر روی ریل را تراولینگ میگویند.
۳۱. تکنی کالر: تکنی کالر نخستین شیوهٔ موفقیت آمیز فیلمبرداری رنگی است که درسال ۱۹۱۵ ابداع ودر سال ۱۹۳۲ تکمیل شد.
۳۲. تروکاژ (حقههای سینمایی): به طور کل به جلوههای ویژه اطلاق میگردد مانند انفجار، افکتهای کامپیوتری و ...
۳۳. تیلت: حرکت دوربین به صورت عمودی (بالاو پایین) برمحور ثابت مانند پایین و بالا بردن سر انسان. به حرکت رو به بالا تیلت آپ و به حرکت رو به پایین تیلت دون گفته میشود
۳۴. جامپ کات (پرش تصویری): کات نادرست یا پرش در تصویر.
۳۵. جلوههای اپتیکی: کلیه افههای تصویری (فیداین وفیداوت، دیزالو، وایپ) وهر تکنیکی که از چاپ نوری استفاده میکند.
۳۶. جلوههای صوتی: سرو صداهای متفرقه مانند صدای پا، باز وبسته شدن در و... که علاوه بر صدای همزمان (موسیقی وگفتار) به باند صدای فیلم اضافه میشود.
۳۷. جلوههای ویژه: عبارت است از ترفندها وروشهایی که به وسیلهٔ آنها میتوان صحنهای را که اتفاق نیفتاده است وگاه اساساً رخ دادنی نیست، به گونهای نشان داد که گویی اتفاق افتاده است. جلوههای ویژه معمولاً در صحنههایی شامل آتشسوزی، انفجار، زلزله، سفر به سرزمین رؤیاها و ... به کار میرود.
۳۸. چند دوربینه: استفاده ازچند دوربین برای فیلمبرداری صحنههای گران که امکان تکرار آن وجود ندارد. مانند:تصادف، انفجارو...
۳۹. حرکت (اکشن): ۱- فرمانی است که کارگردان سرصحنهٔ فیلمبرداری برای شروع کار به بازیگران میدهد. این فرمان معمولاً بعد از آمادگی نور، صدا ودوربین صادر میشود وکارگردان به ترتیب میگوید «نور، صدا، دوربین» واگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید، دستور «حرکت» میدهد. ۲- اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته میشود. ۳- در اصطلاح به فیلمهای پرزد وخورد با حرکات فراوان دوربین وریتم پرهیجان وسریع تدوین نیز گفته میشود.
۴۰. حرکت آرام (اسلو موشن): حرکت کندتر ازمعمول اشیاء و آدمها بر پرده سینما یا صفحهٔ تلویزیون. برای دستیابی به این نوع حرکت، فیلم با دور تند ۴۸ کادر درثانیه فیلمبرداری میشود. اسلو موشن به حرکت آدمها حالتی شکوهمند وبا وقار میدهد وبرجزئیات تأکید دارد. در تصویربرداری دیجیتال این عمل درحین تدوین انجام میگیرد.
۴۱. حرکت سریع (فست موشن): به حرکت سریع تر ازمعمول اشیاء وآدمها برپرده یا صفحهٔ تلویزیون گفته میشود. به عنوان مثال فیلمهای صامت چارلی چاپلین را میتوان نام برد (۱۸ فریم در ثانیه). برای دست یافتن به چنین حرکتی، فیلم باسرعت کمتر از ۲۴ کادر درثانیه فیلمبرداری میشود. در تصویربرداری دیجیتال این عمل درحین تدوین انجام میگیرد.
۴۲. خارجی: خارجی، نمایی است که درفضای باز فیلمبرداری میشود ویکی ازکلمات راهنمایی است که بالای هرصحنه از «فیلمنامه» نوشته میشود، مانند: خارجی. خیابان. شب.
۴۳. داخلی: نمایی است که درمکان سرپوشیده فیلمبرداری میشود ویکی ازکلمات راهنمایی است که بالای هرصحنه از «فیلمنامه» نوشته میشود، مانند: داخلی، آپارتمان، روز.
۴۴. دالی: دالی ارابهای است با چهار چرخ که فیلمبردار روی آن سوار میشود وبسته به دکوپاژ از موضوع دور یا نزدیک میشود وهمراه با موضوع یا درتعقیب موضوع حرکت میکند. دالی بر روی ریل یا روی چرخهای لاستیکی بادی اش حرکت می کندوصحنههای حرکتی به نرمی برداشت میشود.
۴۵. دالی این: حرکت به جلو ونزدیک شدن به سوژه برروی دالی.
۴۶. دالی بک: حرکت به عقب ودورشدن از سوژه برروی دالی.
۴۷. دکوپاژ: تقطیع فنی فیلمنامه که درآن صحنهها به نماهای مشخصی تقسیم ودراصطلاح خرد میشود. دراین مرحله، اندازهٔ نماها، زاویهٔ دوربین وحرکت دوربین توسط کارگردان معین میشود.
۴۸. دکور صحنه: فضایی که به تقلید ازیک مکان واقعی استودیو برای فیلمبرداری آماده میشود.
۴۹. دوبله: دوبله به برگردان زبان اصلی وگفتاری فیلمها به زبان کشور نمایش دهنده فیلم (درایران، فارسی) گفته میشود.
۵۰. دوربین روی دست: دراین روش، دوربین یا دردست قرار میگیرد یا به بدن فیلمبردار وصل میشود وبرای فیلمبرداری فضاهای شبه مستند وخبری وتاثیر گذار به کار میرود. مانند فیلمهای مستند جنگی شهید آوینی (روایت فتح).
۵۱. دیافراگم: دریچهای به شکل عنبیهٔ چشم در دوربین فیلمبرداری یا عکاسی است که بین نوار خام وعدسی قرار میگیرد ومیزان نوردهی به نوار فیلم را کنترل میکند.
۵۲. دیپ فوکوس: درعمق میدان وضوح یا ژرف نمایی، پیش زمینه وپس زمینهٔ تصویر وضوح کامل دارد وقابل دیدن است؛ و بالنز واید فیلمبرداری میشود.
۵۳. دیزالو: سادهترین و پرکاربردترین افه تصویری است برای چسباندن دو تصویرپشت سرهم که باعث میشود تصویر اول توی تصویر دوم محو بشود.
۵۴. دیسک: ازدودههٔ پیش با رشد دستاوردهای دیجیتالی درصنعت سینما، واژهٔ دیسک که درفارسی به «لوح فشرده» ترجمه شده است، در سینما نیزرواج یافت
۵۵. دفیوزر: ورقهای از جنس پارچهٔ ریز بافت که جلوی منبع نور صحنه قرار میگیرد تا نور صحنه پخش شود وسایه روشنها به اصطلاح نرم گردد.
۵۶. راش: تصاویر فیلم برداری شده (شاتها) بدون تغییر و بدون کم و زیاد. نسخهٔ چاپ شدهٔ نگاتیوهای فیلمبرداری شده همراه با صدا را نیزراش میگویند که معمولاً برای بازبینی نماهای برداشت شدهٔ روزانه جهت بررسی کیفیت آنها ازنظر بازی وتصویر مورد استفاده قرار میگیرد.
۵۷. راف کات: عبارت است از بریدن وچسباندن نماهای پی درپی براساس خط داستانی فیلمنامه بدون تطبیق شروع وپایان نماها با نماهای قبلی وبعدی و نیز بدون اضافه کردن باند صدا وموسیقی وحذف تصاویر راشهای، خراب و بلا استفاده است. در واقع مونتاژاولیه است که تصاویر مورد استفاده را از راشها انتخاب می کنندوپشت سرهم میچسبانند.
۵۸. رج زدن: علامت گذاری صحنههای خاص. با توجه به پرهزینه بودن وسایل مختلف به کاررفته در ساخت فیلم، ازتجهیزات فیلمبرداری گرفته تا وسایل صحنه وبه ویژه اجاره بهای مکانها، دستیار کارگردان مجموعه نماهای مثلاً مربوط به یک هتل یا خانه یا موقعیت دیگر را که درکل فیلمنامه پراکنده شده، براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم ردیف وآن را برای کارگردان مشخص میکند. همچنین چون برخی بازیگرها به دلایل حرفهای ویا به هردلیل دیگر میبایست زودتر پروژه را ترک کنند، تمام نماهای مربوط به آنها رج زده میشود. پس از رج زدن، بایک برنامهریزی دقیق روزانه، فیلمبرداری به سرعت انجام میشود وهزینهها کاهش مییابد.
۵۹. رول: حرکت (موشن) به صورت افقی.
۶۰. رفلکتور: سطح نقرهای رنگی که نور درموقع تابیدن به آن شدت مییابد. ازاین وسیله برای تاباندن نورخورشید به صحنه استفاده میشود.
۶۱. روز به جای شب: با استفاده ازفیلترهای خاص میتوان درروز فیلمبرداری وآن را به جای نمای شب استفاده کرد. این فیلترها حجم نور روز را کاهش میدهند.
۶۲. زاویه (انگل): دوربین نسبت به سوژه سه زاویه میتواند داشته باشد: اگر ازبالا به پایین فیلمبرداری شود به آن زاویهٔ سرپایین (های انگل) واگر پایین به بالا فیلمبرداری شود به آن زاویهٔ سربالا (لوانگل) گفته میشود. معیار زاویه سربالا یا سرپایین، دید مستقیم چشم است. فیلمبرداری به موازات افق چشم را «آی لول» میگویند.
۶۳. زاویهٔ دید (پوینت آف ویو): به نمایی گفته میشود که بیانگر گفتگو بین دونفر است وابتدا یکی وبعد دیگری را درزاویهٔ عکس زاویهٔ قبلی به طور متناوب ویک درمیان میبینیم.
۶۴. زیبایی شناسی: زیبایی شناسی درحقیقت بررسی علمی ونظام مند مفهوم زیبایی است. گرچه زیبایی را نمیتوان امری فردی وسلیقهای دانست اما عموم مردم معمولاً درمورد زیبایی یا نازیبایی یک اثر ادبی یافیلم به اتفاق نظر میرسند. کشف علل وعناصر دخیل درزیبا ماندن یک اثر یا فیلم درحوزهٔ دانش گستردهٔ زیبایی شناسی نهفته است.
۶۵. زیرنویس: عبارت است از ترجمه متن گفتگوها یا روایت فیلم وثبت آن درحاشیهٔ پایین فیلم به زبان کشور نمایش دهندهٔ فیلم. معمولاً در نسخههای یا نسخههایی که پخش جهانی دارند این کار انجام میشود.
۶۶. ژانر: ژانر یا گونه به گروه فیلمهایی گفته میشود که دارای مشخصههای یکسانی هستند. تاکنون حداقل بیست ژانر وچندین زیرژانر توسط منتقدان سینمایی شمارش شده است که از جمله میتوان به ژانر کمدی، ژانر وسترن وژانر علمی _ تخیلی اشاره کرد.
۶۷. ساب تایتل (زیرنویس): نوشتهای که فقط پایین تصویر نشان داده میشود.
۶۸. سوپر ایمپوز: دو یا چند تا تصویر که به صورت محو، روی هم نشان داده میشود.
۶۹. سبک: شیوهٔ استفاده ازتکنیکهای سینمایی مشخص که معمولاً برای فیلمسازان بزرگ منحصر به فرداست ومی تواند فیلم یا گروهی ازفیلمهای هم شکل را پدیدآورد.
۷۰. سینک کردن: منطبق کردن تصاویر وصداهای مربوطه است که در مرحلهٔ صداگذاری انجام میشود.
۷۱. سینما توگراف: دستگاه فیلمبرداری ونمایش فیلم که توسط برادران لومیر اختراع ودرسال ۱۸۹۵ به ثبت رسید.
۷۲. سینما سکوپ: نوعی فیلمبرداری برای نمایش روی پردهٔ عریض که در آن ازعدسی آنامورفیک استفاده میکنند. نسبت عرض وطول پردهٔ نمایش سینما سکوپ، یک به دو ونیم است.
۷۳. سینه راما: سینه راما یکی ازپروسههای فیلمسازی پرده عریض است. درآغاز سه دوربین وسه پروژکتور به کار میرفت تا تصویری زیبا وباور پذیر ازموضوع مورد نظر ارائه شود. یک دوربین دروسط ودو دوربین نیز در دست راست ودست چپ قرار میگرفت. تصاویر ضبط شده به گونهای تلفیق میشوند که تصور سه بعدی بودن را ایجاد میکند.
۷۴. سکانس (فصل): هر فیلم از چند بخش (فصل) تشکیل شده که هر بخش یک قسمت از موضوع را بیان میکند.
۷۵. سکام: نوعی ازسیستم ذ وپخش تصاویرویدیویی که چند سال قبل درایران استفاده میشد.
۷۶. شات (برداشت): از لحظهای که دکمه ضبط دوربین شروع میشود تا وقتی که قطع می شودرا یک شات میگویند. هر نما (پلان) ممکن است چند بار برداشت شود. . شات واژهای آمریکایی وپلان فرانسوی ونما ایرانی است. شات کوچکترین واحدساختمان فیلم است.
۷۷. شات لیست (فهرست برداشتها): درواقع گزارش کار فیلم برداری است که به ترتیب شاتهای برداشت شده را درآن مینویسند. ودرآن توضیح میدهند که کدام لحظه از نوار فیلم برداری شده، شامل چه تصویری است.
۷۸. شخصیت اصلی: بازیگر یا شخصیت اصلی درفیلم به فردی گفته میشود که مجموعه رویدادها حول محور او اتفاق میافتد.
۷۹. شخصیت منفی: شخصیتی است ضد قهرمان. این نوع طبقهبندی کردن بازیگران یک فیلم بیشتر درفیلمهای کلاسیک رواج داشته است اما درفیلمهای مدرن به همهٔ شخصیتها نسبی نگریسته میشود وتلاش میشود به جای انسان آرمانی، انسان عادی وعرفی تصویرشود.
۸۰. صحنه: یک یا چند نما که دریک مکان واحد اتفاق میافتد. صحنه را میتوان معادل پاراگراف در یک نوشتار دانست.
۸۱. صحنه آرا (طراحی صحنه): به هنرمندی گفته میشود که با توجه به فضا وحال وهوا وزمان ومکان رویدادهای فیلم تلاش میکند فضا را مطابق آنچه مورد نظر کارگردان است طراحی کند.
۸۲. صحنه یاب: صحنه یاب یا ویزور، دریچهای است که فیلمبردار ازطریق آن صحنه را میبیند. صحنه یاب جدا ازدوربین نیز وجود دارد که به کارگردان این امکان را میدهد که شخصاً صحنه را زیر نظر بگیرد، زاویهٔ مناسب را برای دوربین پیدا کند ویا کار بازیگران را با آن پیگیری کند.
۸۳. صداگذاری پس از فیلمبرداری: افزودن صدا به تصاویر بعد ازفیلمبرداری وتدوین است که شامل دوبله گفت وگوها، موسیقی وجلوههای صوتی است.
۸۴. صدای اپتیک: سیگنالی است که درحاشیهٔ نوارفیلم به صورت یک رشته خطوط نوری وزیگزاگ شکل ثبت شده و هنگام نمایش توسط یک چشم الکتریکی به صدا تبدیل میشود.
۸۵. صدای استریو فونیک: صدایی که به لحاظ بعد، عمق وجهت به صدای طبیعی نزدیک است و میتواند میزان مشارکت تماشاگر درفیلم را بالا ببرد.
۸۶. صدای دالبی دیجیتال: شکل تکامل یافته صدای استریو فونیک است که در این حالت، صدا درشش باند ضبط وپخش میشود.
۸۷. صدای سرصحنه: صدابرداری سرصحنهٔ همزمان با فیلمبرداری است. این شیوه مشکلات خاص خودش را دارد اما بسیار طبیعی تر ازشیوهٔ دوبله است که صدابرداری پس ازفیلمبرداری ودر استودیو انجام میگیرد.
۸۸. صدای واقعی: صدایی که منبع تولید آن درتصویر دیده میشود، مانند صحبت آدمهایی که میبینیم.
۸۹. صدای همزمان: صدایی که با کنشهای درون تصویر همزمان باشد، مانند گفتگو ولب زدن بازیگران
۹۰. طراح چهره آرایی (گریمور): هنرمندی که با توجه به ویژگیهای شخصیتی کاراکترهای موجود در فیلمنامه، طرح آرایشی وگریم بازیگران را میریزد.
۹۱. طراح دکور: کسی که براساس داستان وطبق ذهنیت کارگردان، دکورهای فیلم وفضاها ومکانهای وقوع داستان فیلم را طراحی میکند وتحت نظارت او این امکان ساخته میشود.
۹۲. طراح صدا: اخیراً با توجه به حجم صداهای مورد نیاز برخی فیلمها درایران و از دیر بازدر سینمای جهان، هنرمندی که درکار مهندسی صدا تخصص دارد با توجه به حجم ونوع صداهای مورد نیاز فیلم وکارگردان، طراحی صدا را برای صدابرداران انجام میدهد.
۹۳. عدسی (لنز) :وسیله اپتیکی است که بازتاب پرتوهای نور اشیای جلوی دوربین را درنقطهای خارج ازمرکز عدسی که به آن کانون عدسی میگویند جمع کرده تصویر شیئ راتشکیل میدهد. لنز موجب وضوح تصویر میباشد.
۹۴. عدسی آنا مورفیک: عدسی ویژه ایی است که هنگام فیلمبرداری جلوی دوربین قرار میدهند تا میدان دید وسیع تری (تقریباً دوبرابر حد معمولی) فیلمبرداری شود.
۹۵. عدسی زاویه بسته (تله): نوعی عدسی که به فیلمبردار امکان میدهد ازموضوع درفاصلهای نسبتاً دور، نماهای درشت بگیرد. فاصلهٔ کانونی این نوع عدسی زیادوزاویه عدسی بسته است. به این ترتیب، بخشی از تصویر دروضوح کامل است.
۹۶. عدسی زاویه باز (واید): نوعی عدسی است که ازفاصلهٔ کم میتواند حوزههای وسیع تر ازمعمول را درتصویر نشان دهد. زاویهٔ این عدسی باز وفاصلهٔ کانونی آن کوتاه است؛ درنتیجه تصویر حاصل برخلاف عدسی تله فوتو کاملاً وضوح دارد.
۹۷. عدسی زوم: این عدسی به فیلمبرداری امکان میدهد از یک نمای باز به یک نمای بسته وبرعکس برود، بدون اینکه به تغییر محل دوربین نیاز داشته باشد. البته پرسپکتیو در زمان زوم کردن تغییر میکند و بعضی از فیلمسازان جهت نزدیک شدن به سوژه دالی را ترجیح میدهند.
۹۸. عدسی ماکرو :این عدسی زاویه دید نرمال دارد وفاصله کانونی آن مشابه لنز نرمال است با این تفاوت که بوسیله این لنز میتوان از موجودات واشیای ریز تصویر برداری کرد ودوربین کاملأ به سوژه نزدیک میشود.
۹۹. عدسی چشم ماهی :فاصله کانونی این عدسی بسیار کوتاه است وزاویه دید بسیار زیادی دارد. دوربینهای چشمی درب ازاین نوع هستند.
۱۰۰. عدسی چشمی (منظره یاب):عدسی که فیلمبردار بوسیله آن از توی دوربین به صحنه نگاه میکند. فیلمبردار باید این عدسی را برای جشم خود تنظیم کند.
۱۰۱. عناوین: اسامی دست اندر کاران فیلم که درآغاز وپایان فیلم به صورت نوشته میآید.
۱۰۲. فانتزی: نوعی فیلم که رویدادهای آن گویی درعالم خیال میگذرد وتماشاگر درعین باور کردن فیلم، آن را ازعالم واقع جدا میداند.
۱۰۳. فانتسکوپ: این وسیله توسط «ژوزف پلاکو» بلژیکی درسال ۱۸۳۲ اختراع شد. این وسیله مجموعهای متوالی ازتصاویر ثابت ومجزا را که مربوط به انجام یک فعالیت خاص مانند پرش، اسب دوانی و... بودند برروی یک لوح (دیسک) شیاردار ثبت میکرد. هنگامی که این لوح در برابر آینه به چرخش درمیآمد، درتصور تماشای یک تصویر متحرک را ایجاد میکرد.
۱۰۴. فاین کات: مرحلهٔ تدوین نهایی که فیلم، ریتم وآهنگ خودرا مییابد.
۱۰۵. فرم روایی: ارتباط اجزاء ساختمان فیلم از طریق یک رشته رویدادهای علت و معلولی که در زمان و مکان مشخص اتفاق میافتند.
۱۰۶. فریم: به هرقاب یا کادرفیلم یک فریم میگویند.
۱۰۷. فلاش بک: ارجاع به گذشته یا پس نگاه ویا بازگشت به گذشته را باقطع نمایش زمان حال روایی فیلم، فلاش بک میگویند.
۱۰۸. فلاش فوروارد: وفلاش فوروارد قطع زمان حال داستان فیلم وارجاع به آینده است.
۱۰۹. فوکوس: به وضوح تصویری درفیلمبرداری و نیز درنمایش گفته میشوند. به عبارت دیگر، تنظیم فاصلهٔ کانونی عدسی نسبت به موضوع درطول فیلمبرداری یک صحنه را فوکوس میگویند.
۱۱۰. فید اوت: آشکار شدن تدریجی تصویر در ابتدای نما.
۱۱۱. فید این: برعکس فید این. محو تدریجی تصویر که به آهستگی توی سیاهی میرود.
۱۱۲. فیلتر: ورقهٔ نازکی است که رنگ نور را تغییر میدهد ویا بین رنگ نور وحساسیت فیلم رنگی هماهنگی ایجاد میکند.
۱۱۳. فیلمبردار: فردی است که باشناخت عمیق خودازتور، رنگ، لنز دوربین، ترکیب بندی تصویری و کارکرد متنوع دوربین، ذهنیت کارگردان رابر روی فیلم ثبت میکند.
۱۱۴. فیلم بلند داستانی: بنابرتوافق عمومی، فیلمهایی را گویند که زمان آنها بیش از ۷۵ دقیقه است؛ دربرابر فیلم کوتاه که حداکثر ۴۰ دقیقه وفیلم نیمه بلند که حداکثر ۶۰ دقیقه دارد.
۱۱۵. فیلم چندداستانه: فیلمی که ازچندداستان مستقل ودر واقع چند فیلم کوتاه تشکیل شده است اما دارای یک عنصر ارتباطی مضمونی است. فیلم «دستفروش» به کارگردانی مخملباف ازجمله فیلمهای چندداستانه یا اپیزود یک است.
۱۱۶. فیلمخانه: محل بایگانی یا آرشیو فیلمها که معمولاً نمایشهای ویژهای را دربرنامهٔ خود دارد.
۱۱۷. فیلم خبری: قبل از اختراع تلویزیون، به فیلمهای کوتاهی گفته میشد که به مسائل روز میپرداختند وبیشتر «تاویل موضوعی» مفهوم فیلم خبری بودند. پس از اختراع تلویزیون، به فیلمی گفته میشود که مشخصههایی چون دوربین روی دست، صدای سر صحنه وحرکت پرشتاب دوربین وسواره هاو... را دارد وازموقعیت خبری واطلاع رسانی برخوردار است ومعمولا برای تلویزیون ساخته میشود.
۱۱۸. فیلم شناسی: شناخت وتحلیل سینما به مثابه پدیدهای اجتماعی وفرهنگی که دلالتهای خاصی دارد.
۱۱۹. فیلم مستند: فیلمی که برداشت از موضوعی واقعی وجاری است.
۱۲۰. فیلمنامه: یا سناریو داستان فیلم به صورت بصری است که کارگردان از روی فیلمنامه دکوپاژ اثر را انجام میدهد.
۱۲۱. قطع: به عرض نوار که براساس میلیمتر گفته میشود. به عنوان مثال فیلمهای ۳۵ میلیمتری سینمایی
۱۲۲. کات: کات به معنی برش را در واژهٔ برش شناختیم، کات همچنین دستوری است که از صحنهٔ فیلمبردار ی، کارگردان بعد ازبرداشت کامل ازصحنه یا احیاناً اگر برداشت مطلوب و منظور وی نباشد صادر میکند وبه معنای توقف کامل فیلمبرداری است. به این معنی که دوربین، صدا وبازی متوقف میشود تا با هماهنگی دوباره در زمینهٔ نور، صدا ودوربین و بادستور مجدد کارگردان با کلمه اکشن، دوباره برداشت وبازی آغاز شود.
۱۲۳. کادر (فریم): قاب تصویر را کادر یا فریم میگویند. درسینما درهر ثانیه ۲۴فریم ودر تلویزیون ۲۵ فریم نمایش داده میشود.
۱۲۴. کارگردان (دایرکتور): کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است ومجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام میدهند. مهمترین وظیفهٔ کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح وبازی گرفتن درست از بازیگران است.
۱۲۵. کپی کار: نسخهٔ مثبت ونه چندان با کیفیت فیلم که با تدوین سردستی آن، تدوینگر، صداگذار، طراح جلوههای صوتی وتصویر وسایر نیروهای فیلم با آن کار میکنند وحکم یک علامت راهنمارا دارد. همچنین کارگردان وتهیه کننده ازکپی کار برای بازبینی روزانهٔ فیلم هم استفاده میکنند.
۱۲۶. کلاکت: تختهای است که اطلاعات تصویر مانند نام فیلم، شماره سکانس، شماره صحنه، شماره پلان وشماره برداشت را روی آن مینویسند؛ و جلوی دوربین نگه میدارند. بعداً در مرحلهٔ تدوین از اطلاعات نوشته شده برتخته جهت مرتب کردن نماها برحسب سناریو ودرمرحلهٔ صداگذاری ازصدای تقه کلاکت جهت سیک کردن باند صدا با تصویر استفاده میشود.
۱۲۷. کالر بار: صفحهای که ستونهای رنگی دارد و برای تست رنگ مانیتور استفاده میکنند. وقتی که با صدای سوت همراه باشد Bar&Tone برای تست صدا هم به کار میرود.
۱۲۸. کلوین (درجه رنگ نور): میزان درجه حرارت رنگ نوررا گویند.
۱۲۹. کرین: نوعی جرثقیل که دوربین روی آن سوارشده وحرکات عمودی ومورب وپیچیدهای را انجام میدهد.
۱۳۰. کنتراست: به مفهوم برجسته نمودن ویا ایجاد اختلاف نوری بین اشیاء ویا فضاهای فیلم برای تأثیر گذاری وبالابردن جلوهٔ بصری فیلم است . کنتراست بالا از ویژگیهای فیلمهای اکسپرسیونیستی وفیلمهای سیاه یا نوآر به شمار میآید.
۱۳۱. کینه توگراف: اولین دوربین فیلمبرداری که درسال ۱۸۹۱ توسط ادیسون اختراع شد.
۱۳۲. گفتار یا نریشن: عبارت است از صدای روی فیلم که گوینده ومنبع آن دیده نمیشود.
۱۳۳. گفتگو: صحبتهای یک یا چندبازیگر باهم درصحنه را گویند.
۱۳۴. لوکشین: لوکشین به محل فیلمبرداری که خارج از استودیو باشد اطلاق میشود.
۱۳۵. مانیتور: تلویزیونی که تصویر خروجی رانشان میدهد.
۱۳۶. موشن: هر نوع حرکت فیلم یا عکس یا نوشته روی صفحه.
۱۳۷. مچ کات: عبارت است از اتصال صحنهٔ بعدی با صحنهٔ قبلی به طوری که باهم جور باشند.
۱۳۸. ملودرام: به هرفیلمی که دارای ابعاد عاطفی است اطلاق میگردد. البته ملودرام گاه دارای پیرنگهای سیاسی یا اجتماعی نیز میگردد.
۱۳۹. منشی صحنه:کسی است که جزئیات هرنما از