واژه نامه
صنعت فیلم و تلویزیون و اژگان ویژه ی خود را دارد و این واژگان انباشته از اصطلاحات و اختصارات است. فهرست واژگان ذیل به هیچ و جه جامع نیست امّا بدون تردید حاوی واژه ها و عبارات مفید، مصطلح و رایج( در کارگردانی) است
اکشن، حرکت!Action
علامت جهانی فرمان شروع بازی به بازیگران. این چیزی است که آنها می خواهند بشنوند، از به کار بردن آن هراس نداشته باشید.
دستیار کارگردانAD
دستیار اول، دوم و سوم، با گستره ی مسئولیت های بزرگ از معاونت فرماندی تا خر حمّالی.
ضد بازتاب Anti-Flar
افشانه ی تحت فشار که برای کدر کردن سطوحی که نور ناخواسته را باز می تابانند به کار می رود.
دهانه Aperture
دهانه دیافراگم که مقدار نور برخورده به فیلم یا تراشه الکترونیکی را کنترل می کند.
گُره وار Aspheron
یک عدسی مکمل در مجموعه ی عدسی ها که یک زاویه بسیار باز را فراهم می آورد.( به شرط اینکه با آن حرکت افق گرد انجام ندهید.)
متن رسان(اُتو کیو)Auto- cue
نام تجارتی وسیله ای که جمله های متن مجری را دریک آینه نیمه نقره اندوه که جلوی عدسی دوربین نصب شده بازتاب می دهد. حاصل کار این است که مجری می تواند به وضوح متنی را که برای دوربین قابل رؤیت نیست بخواند.
اویدAVID
یک سیستم آمریکایی تدوین ویدیویی به روش غیر خطی که برای تدوین ویدیو یا فیلم( بعد از انتقال از نگاتیو) به کار می رود.
پاکوتاه Baby legs
سه پایه کوچک برای فیلم برداری از زوایای پائین.
نمایش از پشت Backproj ection
سیستمی برای فراهم آوردن یک پس زمینه ی متحرک از طریق نمایش فیلم روی یک پرده ی بسیار بزرگ در پشت موضوع این تکنیک بیشتر در فیلم های سیاه و سفید به کار می رفته و در فیلمهای رنگی چندان قانع کننده نیست.
پس داستان Back story
زندگینامه ی شخصیت پیش از آغاز فیلمنامه.
دروازه Barn door
صفحات فلزی سیاه رنگ لولا دار که پهنه ی نور چراغ( نور پردازی) را کنترل می کنند.
حمام Batn room
اصطلاحی قدیمی برای افزودن پژواک.
بازوکاBazooka
نوعی پایه ی ستونی دوربین که برای فضاهای محصور مفید واقع می شود.
نمای بسیار نزدیکBCU
برقکار( دستیار نور پرداز)Best Boy
بتاکمBeta cam
قطع(فرمت) ویدیویی حرفه ای با کاربرد وسیع.
بلیمپBlimp
پوشش صدا گیر برای دوربین فیلمبرداری. معمولاً نوعی صندوق که به ویژه برای دوربین مورد نظر ساخته می شود.
بازیگر بندی( فعل) Blok(1)
صورت بندی حرکات بازیگران در یک صحنه.
قطعه( اسم)Bolk(2)
تکه چوبی که برای افزودن ارتفاع اثاثیه یا مبلمان به کار می رود.
بور Blond
چراغی 2 کیلو واتی برای مصارف عمومی.
نشان نما Board( clapper board)
بومBoom
بازوی مکانیکی بلندی که میکروفون در انتهای آن تعبیه شده است.
بروتBrute
نور افکنی بسیار بزرگ آرگ که به جریان مستقیم برق و توجّه بسیار زیاد نیاز دارد امروزه این چراغ عمدتاً منسوخ شده امّا بعضی از نور پردازان پر سابقه هنوز آن را دوست دارند.
حباب( لامپ) Bubble
اصطلاحی برای لامپ داخل هر نوع چراغی نور پردازی فیلم.
باند سروصداBuzz Track
باند صدای غیر همگانی از سروصداهای فضای هرلوکیشن.
فورگیر چارلیCharlie Bar
«پرچم »های نازک و بلند (ر.ک.flag).
نشان نما Clapper board
تخته سیاهی کوچک با باریکه ای لولا دار در بالایش ( یا مشابه الکترونیکی آن) که یک نقطه ی وجع همگاه( سینگ) را فراهم می آورد. نشان نما به این ترتیب مشخصات صدایی و تصویری برای هر نما را تأمین می کند
دمای رنگ Color Temp
گرایش رنگی هر منبع نوری( مثلاً، نور روز آبی یا است- نور متمایل به سرخ یا گرم است.)
نمای نزدیکCU
دَتDat(Digital. Audio Tape)
نوار صدای دیجیتال که اکنون تقریباً به تمامی جایگیزین نوار ربع اینچ برای صدابرداری در محلّ( لوکیشن) شده است.
روز به جای شبDay for night
تکنیکی برای فیلمبرداریدر نور آفتاب ووانمود کردن آن به جای نور مهتاب، این تکنیک در فیلمبرداری سیاه و سفید واقعاً موفق از کار در می آید چون با استفاده از یک فیلتر قرمز می توان آسمان را سیاه نشان داد.
عمق میدان Depth of field
فاصله ای بینابین پیش و پس موضع که در وضوح باقی بماند. این فاصله بسته به عدسی مورد استفاده و دهانه ی آن متغییّر خواهد بود.
تغییر عقیدهDFI(Different F…l dea)
وقتی کارگردان بعد از مدّتی زمان درازی که از قصه اوّلیه اش گذشته تغییر عقیده می دهد این اصطلاح به صورت پچ، پچ دربین گروه تولید شنیده می شود.
فیلتر ملایم ساز( نور/ تصویر)Diffuson Filter
فیلتری با در جات مختلف«مه گون» سازی برای ملایم کردن تصویر درجات قوی تر این یلتر ها را« فیلترهای مه گون» می نامند.
دین DIN
استاندارد آلمانیبرای اندازه گیری حساسّیت فیلم به نور.
دیوپسترDioptre(Close-uplens)
یک عدسی مکمل که به عدسی اصلی ملحق می شود تا امکان واضح سازی یا فوکوس روی موضوعات. بسیار کوچک و بسیار نزدیک( به عدسی) فراهم شود.
عدسی پهن- دهانهDlstagon
گستره ای از عدسی های اصلی( غیر زوم) با کیفیّات استثنایی که همه ی آنها می توانند تا رسیدن به دهانه های بسیار پهن به روی نوار وارده باز شوند و به همین جهت غالباً در شرایط کم نور مورد استفاده قرارمی گیرند.
همگدازیDissolve
اصطلاح قدیمی برایpicture mik.
گردونه Dolly
اصطلاح عمومی برای هر نوع وسیله« دوربین سوار»، همچنین فعل« گردونه به چپ»،« گردونه به جلو» و غیره.
پشمالوDou
یک نوع بادگیر پشم مانند برای میکروفون( که آن شبیه دوگا سگ فیلم تلویزیونی[ انگلیسی] پیچ و خم های جادویی می کند.)
صدا گذاریDub
میکس نهایی صدا- نه صرفاً گفتار گردانی دیالوگ ها به زبانی دیگر.
برداشت وانمودDutch take
برداشتی دروغین و وانمودی شخصی در برابر دوربین تصوّر می کند که فیلمبرداری واقعی است. در حالی که دوربین کار نمی کند. همچنین.strawberrg filter
جلوه ی ویدیویی دیجیتالی.DVE(Digital Video Effeect)
امروه انبوهی از ابزارهای رایانه ای معجزه آسا برای آفرینش جلوه های تصویری وجود دارد. هرکدام از اینها ترکیبات اصطلاحی ویژه ی خودش را دارد( مثل«Harry» «Charisma» وغیره، و هرکدام قابلیت ایجاد تغییرات خاصّ در تصویر را دارد.)
ایستمن کالرEstman Color
فیلم نگاتیو موجود درانواع حساسّیت ها برای کاربردهای حرفه ای.
آرنج Elbow
ملغی کردن یا کنار گذاشتن.
فیل پا Elephant”s foot
بلوک هایی به اندازه ی تقریبی 30 سانت که به شکل سُم بزرگ ساخته شده و برای نگاه داشتن ریل های تراولینگ روی زمین های بسیار ناصاف به کار می رود و گاه به عنوان یک چهار پایه توسط فیلمبردارانی که به ارتفاع بیشتر نیاز دارند مورد استفاده قرار می گیرد.
اِلِمک Elemac
وسیله ی تراولینگ رده دوم با بازوی جرثقیل الکتریکی.
ته- نشان نماEnd Board
استفاده از نشان نما در انتهای نما که بدین جهت سروته گرفته می شود. ته نشان نما غالباً در فیلمهای مستد، یا وقتی که استفاده از سرنشان نما از احتیاط به دور باشد به کار می رود.( مثل وقتی که اسب را بترساند.)
فیلتر- صافیFilter
هرتکّه شیشه ی اضافی که به جلوی عدسی الصاق شود. فیلتر ها می توانند رنگ، نوردهی و بافت تصویررا تغییر دهند. فیلترها انواع و اقسام بسیار دارند.
چشم ماهی- فیش آیFish eye
عدسی بسیار زاویه باز.
بوم دستیFish pole
چوب(میله) بلندی که میکروفون به انتهای آن وصل می شود و در صدا برداری فیلمهای درام( داستان) به کار می رود. بوم دستی توسط دستیار صدابردار به کارگرفته می شود که این کار او را تبدیل به یک «بوم انسانی» می کند.
پرچم- سایه اندازFlag
تکّه صفحه سیاهی که در جلوی چراغ( نورافکن) گذاشته می شود تا مقداری از پرتوهای آن را سایه کند.
نور پاشیFlood
(فصل) گسترش انتشار نور یک چراغ.
فوکوس کشیFocus Pulling
تعویض میزان فوکوس( وضوح) در طول فیلمبرداری برای واضح نگهداشتن موضوع در حین حرکت، یا بعضی اوقات، تغییر در اماتیک مرکز توجه در داخل نما.
دنده فوکوسFollow Focus
یک سیستم دنده مانند به یک دکمه بزرگ متّصل است و از این طریق با عدسی دوربین مربوط شده و فرآیند فوکوس کشی را آسان می کند.
قاب درثانیهFPS
(تعداد) فریم های قابهای تصویر که طیّ یک ثانیه فیلمبرداری می شوند.
پرچم فرانسویFrench Flag
یک پرچم( سایه انداز) کوچک که با یک میله ی قابل انعطاف به دوربین وصل می شود و برای محافظت عدسی از بازتابهای ناخواسته، نور، خورشید، و غیره به کار می رود.
عدسی فرنلFrenel lens
قطعه شیشه ای که به چراغهای خاص نصب می شود تا پرتوهای کانونی شده- یعنی پرتوهای نوری که سایه های مشخص ایجاد می کند- فراهم آورد.
نمایشی از جلوFront Projection
روش متقاعد کننده ای در ترکیب پیش زمینه ی( صحنه) استودیو با پس زمینه ی فیلمبرداری شده. یک پرده ی منجوق شیشه ای تصویر را از دستگاه نمایش مستقیماً به عدسی دوربین بازتاب می دهد امّا هر نور دیگری را که بخواهد به آن برخورد کند منحرف می کند. بدین ترتیب، نور پردازی مووضع در استودیو به آن شکل ک در نمایش از پشت در تصویر خلل ایجاد می کند، اینجا اثری بر تصویر پس زمینه ی ندارد. نمایش از جلو در فیلمبرداری رنگی به خوبی عمل می کند و با موقعیت چشمگیری در قیل1-20، ادیسه ی فضایی کوبر یک مورد استفاده قرار گرفته است.
جلوه ها/ جلوه های ویژهFX(effects)
برقکار اصلی/ متصّدی برقGaffer
مسئول تأمین و توزیع برق صحنه های فیلمبرداری.
ژنراتورGenny
تولّد برق برای تأمین برق در لوکیشن( محل فیلمبرداری غیر از استودیو)
نمای شیشه- نقاشیGlass shot
یک روش تمهیدی قدیمی در تأمین یک منظره ی ساختگی، از طریق نقاشی بعضی جزئیات منظره( قلعه ای روی تپه) برتکه شیشه بزرگی که در جلوی دوربین قرار دارد.
نقشه افکنGobo
نوعی ماسک یا نقابی بریده به اشکال مختلف که در جلوی یک چراغ قرار داده می شود تا جلوه ی سایه ی خاصی مثل میله های زندان یا پرده کرکره و نظایر آنها را روی موضوع مورد نظر ایجاد کند.
فنی-کارGrips
تکنسین مسئول تراولینگ، تجهیزات تراولینگ و پایه های ویژه تجهیزات فیلمبرداری.
باند راهنماGuide Track
صدای همگاهی که برای کمک به کار در مرحله ی پس- همگاهی ضبط می شود.
میکروفون تفنگی Gun mic
میکروفونی با قابلیت جهتی بسیار بالا.
موفق باشید علی5دی