یه اتفاق جالب دیروز تو محل کارم اتفاق افتاد که بی ربط به این موضوع نیست.
یه سری برنامه نویس پشتیبان برای اتوماسیون شرکت اومده بودن برای حل بعضی مشکلات سیستم.
با یکشون هم صحبت شدم . من از سختی های کارمون میگفتم اونم از سختی هاش. یکی من میگفتم یکی اون تا این که طراح و گرایستمون اومد تو جمعمون اونم شروع کرد از بدبختیای کارش حرف زدن . جالب اینکه روابط عمومون هم اومد تو جمع و ....
یه وضعی شد
بعد فهمیدم هیچ کاری بی سختی و کامل نیست و هر شغلی سختی های خاض خودشو داره.فقط فرقش اینکه ما هم متفاوتن.
من که توکل کردم به خدا و دارم تلاش میکنم چون ب نصرت الهی ایمان دارم. خدایی که میتونه یوسف رو از چاهی به شاهی برشونه میتونه من و تو رو هم به ارزوهامون برسونه.
برای هم دعا کنیم و موفق باشیم . یا علی