برای دانلود پلاگین و اسکریپت های افتر افکت و پریمیر پرو     کلیک کنید
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 25

مشاهده : 5358 , پاسخ ها : 24
موضوع: اصطلاحات تدوین

  1. #11

    mohammadrezadavari آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    1573
    محل سکونت
    qom
    نوشته ها
    722
    هنگامی که سینما سال های آغازین خود را را پشت سر می گذاشت اولین فیلمهایی که ساخته شدند بطور تقریبی هر یک بیشتر از یک دقیقه طول نمی کشیدند. این فیلمها شامل حلقه های متشکل از یک نمای واحد بودند که بدون قطع فیلمبرداری و ضبط می شدند.
    یعنی چه در فیلمهای مستند و چه در فیلمهای داستانی و بازسازی شده صحنه به گونه ای ترتیب داده می شد که وقایع همگی در این مدت کوتاه صورت می پذیرد و دوربین از یک زاویه ثابت از ابتدا تا انتهای ُآنرا ضبط کند.
    در نتیجه بیننده این فیلمها همچون تماشاگر تئاتر بود که در سالن نشسته ُو از یک زاویه مشخص به مجموعه وقایع نگاه می کند.
    و شیوه ساخته شدن فیلمهانیز شباهت زیادی به کار تئاتر داشت چرا که بازیگران با توجه به همان زاویه دید ثابت دوربین که معمولا تمامی صحنه را در تصویر جا میداد نقش خود را از آغاز تا پایان ماجرا بطور پیوسته اجرا میکردند.
    از لحظه ای که دوربین شروع به ضبط تصویر میکرد تا هنگامی که از حرکت می ایستاد و فیلمبرداری متوقف می شد یه (پلان) نامیده شد. باچنین تعریفی پس تمامی فیلمهای ساخته شده در آن سالها یک پلانی بودند.
    اما بزودی فیلمسازان دریافتند که می شود تکه فیلم هایی را که بطور جداگانه فیلمبرداری کرده اند بدنبال یکدیگر بچسبانند و در طول نمایش یک حلقه فیلم چند تصویر متحرک متفاوت را از پی هم ارائه دهند. به این ترتیب وقایع یک فیلم می توانست در صحنه های مختلف و زمانهای متفاوت اتفاق افتد. این آغاز آشنایی با یک امکان فنی سینمای نوپا بود.
    تدوین؛ آخرین مرحله تولید فیلم است که در آن فیلم ، شکل نهایی خود را پیدا می کند. این مرحله شامل : گزینش نماها و اندازه آنها ، ردیف کردن نماها، صحنه ها و سکانس ها پشت سر هم ، مخلوط کردن تمام صداها و تعیین میزان بلندی آنها و در نهایت در هم آمیختن و همگاه کردن صدای نهایی با تصویر ، است.
    این کارها به وسیله ، استفاده از فیلم نامه دکوپاژ شده، قوانین و اصول فیلم سازی و ذوق هنری و خلاقیت تدوین گر ، انجام می شود.
    تدوینگر؛ کسی که مسئول سرهم کردن فیلم به صورت نهایی آن ، با توجه به آنچه در بالا گفته شد ، است. تدوین گر گا معمولا در شکست یا موفقیت فیلم ، نقشی اساسی به عهده دارد. تدوین گر است که با گزینش ، شکل دهی و مرتب کردن نماها و با مرتب کردن و در هم آمیختن صدا ها و همگاه کردن آن با تصویر، در تکوین ، ضرباهنگ ، شکل و صورت فیلم و در تاکید و تاثیر نماهای مختلف ، اثر بارزی بر جا می گذارد
    امروزه فیلم سازان سعی می کنند ، روابط نزدیکی با تدوین گران داشته باشند. برخی از فیلم سازان از قبل ، طرح تدوین فیلمشان را می ریزند و در مرحله فیلم برداری ، تا حد زیادی کار تدوین را خودشان انجام می دهند به این معنی که برای مثال در هر نما،نوع نما را کاملامشخص می کنند ونماهای مختلف با زوایا و فاصله های مختلف دوربین از سوژه نمی گیرند، که لازم باشد از بین آنها نمایی را انتخاب کرد و … به این ترتیب فیلم سازان تعداد انتخاب ها را کاهش می دهند ، تا شکل نهایی فیلم همان باشد که خودشان در ذهن دارند.
    معمولا تدوین از همان مرحله فیلم برداری آغاز می شود ، به این ترتیب که ، تدوین گر ، فیلم هایی را که هر روز گرفته می شود در اختیار می گیرد و با مشورت کارگردان، آن تکه فیلم ها را سر هم می کند. وقتی فیلم برداری به پایان رسید، تدوین گر فیلمی در دست دارد که به صورت خامدستانه و خالی از ظرافت ، تنها روند رویدادهای فیلم را تعقیب می کند. تدوین گر کار تدوین را با این فیلم آغاز می کند. او با نظر کارگردان ، بهترین برداشت ها را انتخاب می کند و الگوی صدای فیلم را با تصویر همگاه می کند. این نسخه از فیلم که اولین نسخه تدوین شده فیلم ، برای رسیدن به شکل نهایی آن است ، اصطلاحا راف کات ( Rough Cut ) ، نامیده می شود. البته این نسخه را نسخه تدوین شده فیلم ساز هم می نامند ، چون کم و بیش حاوی دیدگاه فیلم ساز از فیلم است و هنوز چندان مورد مداخله کس دیگری قرار نگرفته است
    تدوین گربعد ازمشورت با فیلم ساز، نسخه تدوین اولیه را اصلاح و ویرایش می کند،جلوه های اپتیک برای انتقال نماها را به آن اضافکت می کند ( برای مثال محو تدریجی ، هم گذاری و … ) ، جلوه های ویژه را نیز به فیلم می افزاید و در نهایت نسخه نهایی را که در آن نماها ، طول آنها وترتیب قرار گیریشان به دقت مشخص شده و صدا نیز به خوبی با تصویر همگاه شده است را ، ارائه می دهد.
    لازم به ذکر است که تدوین گر بر کار مسئول مخلوط کردن صداها ، نظارت می کند. صدای فیلم شامل گفت وگوها ، موسیقی طبیعی ، جلوه های صوتی و موسیقی متن است.
    پس از آماده شدن نسخه نهایی فیلم ، لازم به ذکر است که در این مرحله امکان ایجاد تغییر ، توسط کارگردان یا تدوین گر وجود دارد. به ویژه بعد از نمایش خصوصی فیلم و با توجه به واکنش تماشاگران می توان ، تغییراتی در آن ایجاد کرد
    امروزه با پیشرفت هایی که در عرصه تکنولوژی ویدئو و کامپیوتر رخ داده ، کار تدوین گر ، انعطاف ، سرعت ، دقت و سهولت بیشتری یافته است.
    اهمیت تدوینبا تدوین می توان روایتی را به صورت مداوم و سیال بیان کرد. تدوین زمان و مکان را فشرده می کند عناصر متفاوت و پراکنده را مورد تاکید قرار می دهد و کنار هم می گذارد و آنها را چنان مرتب می کند که الگوهای معنایی خاصی ایجاد کنند.ندوین در ضمن ، به نوعی واکنش تماشاگران را ، شکل می دهد برای مثال ارائه یک رشته نماهای کوتاه که به سرعت به یکدیگربرش می خورند می تواند ، حس هیجان ، حادثه و انتظار را در تماشاگر ایجاد کند ، در حالی که نماهای طولانی آرامش بخش هستند ، بر عنصر دراماتیک صحنه تاکید دارند و تماشاگر را با شخصیت ها فیلم بیشتر درگیر می کنند. شیوه تلفیق صدا و تصویر هم ، تاثیر بسیار مهمی بر تماشاگر دارد. برای مثال قابل شنیدن بودن یا نبودن گفت و گوها ، ارائه موسیقی در لحظه ای خاص از فیلم ، بالا و پایین شدن حجم صدا ها ، به گوش رسیدن صدای محیط و همه و همه معنای خاصی می آفرینند و احساسات تماشاگر را به سمتی هدایت می کنند .اصطلاحات مونتاژ:- سکانس Sequence (فصل): هر فیلم از چند تا بخش (فصل) تشکیل شده که هر بخش یک قسمت از موضوع را بازگو می کند.
    - پلان Plan (نما): هر سکانس شامل چندین پلان هست. هر پلان یک نما هست که فیلم برداری می شود.
    - شات Shot (برداشت): از لحظه ای که ضبط را شروع می کنند تا وقتی که قطع می شود یک شات می گویند. هر نما (پلان) ممکن است چند بار برداشت شود.
    - شات لیست Shot List (فهرست برداشت ها): می شود گفت که گزارش کار فیلم برداری است که در آن توضیح می دهند کدام لحظه از نوار فیلم برداری شده و شامل چه تصویریست.
    - کلاکد Clacked (صدای تق): هر متنی اضافه شده به فیلم که توضیح می دهد از این جا به بعد، موضوع تصاویر در مورد چیست. البته اسمش را از صدای همان تخته ای گرفتن که اطلاعات تصویر را بر رویش می نویسند و جلوی دوربین نگه می دارند.
    - کالر بار Color Bar و Bar & Tone: صفحه ایست که ستون های رنگی دارد و برای تست رنگ مانیتور استفاده می کنند. و وقتی هم با صدای سوت همراه باشد Bar&Tone برای تست صدا به کار می رود.
    - اسکوپ Scope : سیاهی بالا و پایین تصویر. اولین بار موقعی پیش می آمد که می خواستند یک فیلم سینمایی را در تلویزیون نشان دهند. چون همان طور که می دانید، پرده سینما خیلی عریض تر از صفحه تلویزیون است، چون می خواستند کل پرده را در تلویزیون نشان بدهند بالا و پایین تصویر سیاه می شد. بعد از آن، در کارهای تلویزیونی برای قشنگی مورد استفاده قرار گرفت..
    - راش Rash : تصاویر فیلم برداری شده بدون تغییر و بدون کم و زیاد.
    - راف کات Raff cut (بریدن اضافکت ها): همیشه قسمتی از تصاویر راش، خراب و بلا استفاده است. قبل از مونتاژ، تصاویر مورد استفاده را از راش در آورده و گلچین می کنند.
    - تیتراژ: قسمت اول و آخر برنامه که به معرفی برنامه و عوامل ساخت می پردازد.
    - پلاتو: صحبت های مجری برنامه.
    - ووله: تصاویر مین برنامه که با موسیقی همراه است و معمولاً از ۳۰ ثانیه بیشتر نمی شود.
    - نریشن Narration : صدای گوینده که روی تصاویر پخش می شود و موضوع را دنبال می کند.
    - اینسرت Insert : تصویر کوتاهی که رابط دو تصویر دیگه است و یا قسمتی از خرابی تصویر اصلی را می پوشاند.
    - تایتل Title: هر نوشته ای که روی تصویر بیاید.
    - ساب تایتل sub Title (زیرنویس): نوشته ای که فقط پایین تصویر نشان داده می شود.
    - کات Cut (بریدن): چسبوندن دو تصویر بدون هیچ افکت اضافه.
    - جامپ کات Jump Cut (پرش تصویری): کات نادرست یا پرش در تصویر.
    - ترانزیشن Transition : هر افکتی که رابط دو تصویر کنار هم باشد.
    - دیزالو Dissolve : ساده ترین و پرکاربرد ترین تروکاژ برای چسباندن دو تصویر که باعث می شود تصویر اول در تصویر دوم محو شود.
    - فید این Fade In: وقتی که تصویر بدون موشن کم کم از سیاهی بیرون آید. مثلاً دیزالو سیاهی به تصویر.
    - فید اوت Fade Out: برعکس فید این. تصویر به آهستگی در سیاهی می رود.
    - وایپ Wipe: یکی از تروکاژهای مرسوم که بر اساس رنگ یک عکس سیاه و سفید (شیب رنگ)، تصویر اول را حذف می کند و تصویر دوم را نشان می دهد.
    - سوپر ایمپوس Super Impose: دو یا چند تصویر که به صورت محو، روی هم نشان داده می شود.
    - موشن Motion: هر نوع حرکت فیلم یا عکس یا نوشته روی صفحه.
    - کراپ Crop: بریدن از طول و عرض تصویر.
    - رول Roll: حرکت (موشن) به صورت افقی.
    - کراول Crawl: حرکت (موشن) به صورت عمودی.
    - مانیتور Monitor: تصویر خروجی کار.
    تدوین موازی Cross-cuttingقطع متناوب از یک صحنه به صحنه دیگر و نشان دادن تکه ای از یک واقعه و تکه ای از واقعه ای دیگر به صورتی که دو ماجرا به طور موازی و متناوب پیش برده شود. به عبارتی دو واقعه همزمان درحال روی دادن است.
    تصاویر روی هم Multiple-Exposure
    یک نمای واحد که از چاپ و یا روی هم افتادن دویا چند تصویر مختلف تشکیل شده باشد. به طوریکه طرح هر یک از تصاویر (هرچندمحو) ازخلال سایر تصاویر پیدا باشد (مثل چهره ای بر زمینه یک ساختمان و روی این دو تصویر صفحه روزنامه ای). این تدبیر برای خلاصه و فشرده بیان کردن یک خبر و یا انتقال حس، حالت یا فضایی خاص به کار می رود.
    به این نوع نما «سوپر ایمپوزیشن» supperimposition نیز گفته میشود
    تصاویر کنارهم Multiple-Imageزمانی که در کادر یک «نمای» واحد دو یا چند تصویر مشابه یا مختلف درکنارهم ظاهر شوند. مثلاً در فیلمهای قدیمی گاهی در صحنه ای که دونفر به هم تلفن می کردند، هرکدام را در یک طرف کادر نشان می دادند که با خطی از وسط جدا شده بودند. به این تدبیر (پرده قسمت شده) split screen هم گفته می شود.
    نرم افزارهای مختلفی جهت تدوین و میکس فیلم وجود دارد، و تقریبا در دسترس همگان می باشد. کارتهای میکس هم بامحصولات متنوع دربازار موجود می باشد.ما به ابزار مسلط شده، و می توانیم به راحتی از همه امکانات موجود در نرم افزار استفاده کنیم. تا اینجا ما فقط یک اپراتور هستیم . بخش دیگر تدوین، زیبایی شناسی می با شد که مهمترین قسمت کار محسوب می شود. و آنجاست که هر اتفاقی ممکن است روی میز بیفتد. زیر کانه نگاه کردن به قصه ، طول پلان ،تم، ریتم، و.. می تواند کار را در جایگاه خوبی قرار دهد. از طرفی صدا که نیمی از سینماست می تواند نقش ارزنده ای در کار ایفا کند. چه بسا در راش، پلا ن هایی زیبا ، میزانسن عالی ، بازی خوب و…. در اختیار ماست، ولی صدا می لنگد . یا از ابزار و امکانات خوب استفاده نشده یا اینکه کوتاهی در کار صورت گرفته . صر فا ابزار خوب نمی تواند کار خوب ارائه دهد . باید این ابزار در دست خبره این کار باشد که نتیجه مطلوب و رضایت بخش باشد. تیتراژ چگونه شروع شود؟، آیا لیدر نیاز است؟، موسیقی روی تیتراژ باشد؟، قصه چگونه به پایان برسد؟. همه اینها مسائلی است که باید در مغز متفکر تدوینگر وجود داشته باشد، تا بتواند از صدها ساعت راشی که در اختیار دارد یک کار قابل قبول ارائه دهد. چسباندن چند اتفاق، کار ساده ای نیست . بیشتر کار روی میز انجام می شود و این کار خود مستلزم ، تجربه ، آگاهی، مطالعه و شهامت است . تدوینگر باید با قصه همراه شود و آن طوری که باید، پلان ها در کنار هم قرار دهد. عوامل مدت ها کار کردند، زحمت زیادی را متحمل شدند، و متریال زیادی مصرف شده و.. باید این همه رنج به شیرینی بزرگ تبدیل شود. همه ی کار های هنری سخت می باشد و تجربه زیادی را می طلبد. یک اپراتور در درجه اول باید شنونده خوبی باشد.، و سعی کند اصطلاحات مربوط به بخش تدوین را کاملا یاد بگیرد. شاید کسی که به عنوان تدوینگراست از ابزار شناخت نداشته باشد و فقط در حیطه کاری خودش صحبت کند . شما باید با توانایی کامل کارهای مر بو طه را انجام دهید. گوش دادن به موسیقی ، نگاه کردن فیلم ، تحقیق ، تکرارنمودن مطالب و مسائل مر بوط به اپراتوری خیلی مهم است، و نیاز اصلی کار علم کافی نسبت به آن است. دیزالو، فید این ، فید ات، اسلو، فست، سوپر این پوز، فیکس فریم، موشن، و……. هر کدام در جای مخصوص به خود دارای معنی و مفهوم می باشد. و کاملا باید نقطه برش ها و همه مسائل مورد تو جه قرا گیرد. امید است از این به بعد در تلوزیون شاهد آنچه باشیم که انجام آن ار لحاظ فنی و استاندارد دور از اندیشه نباشد.
    مراحل تدوین فیلمدر تدوین سه مرحله وجود دارد:
    ۱-مرحله ی اسمبلی(Assembly):در این مرحله تدوین گر از روی فیلمنامه و یادداشت های گزارش صحنه برای ایجاد نظم بین نماها پلان ها را از پلان اول تا آخر به ترتیب شماره نما و صحنه و سکانس شماره بندی می کند. در این مرحله هیچ حذفی صورت نمی گیرد.
    ۲-مرحله ی راف کات: در هنگام فیلم برداری در ابتدا و انتهای یک پلان مقداری بیشتر از آنچه مورد نیاز است فیلم برداری می شود تا به هنگام تدوین مونتور بتواند هر لحظه را که مناسب دید برای بریدن انتخاب کند. این مرحله را در واقع اولین مرحله ی واقعی تدوین می دانند اما هنوز پلان ها پیوند نهایی و منطقی خود را به دست نیاورده است.
    ۳-مرحله ی فاین کات:در این مرحله مونتور تصمیم نهایی را درباره ی نقطه ی برش یا کات و لحظه ی پیوند آن دو با یکدیگر می گیرد. اینک پلان هایی که به هنگام ساختن فیلم به طور جداگانه و در زمان ها و مکان های مختلفی فیلم برداری شده اند از نظر موضوع جریان وقایع و زمان و مکان دارای تداوم می گردد.
    شماره ی هر پلان و سکانس و برداشت آن بر روی کلاکت نوشته می شودو در هنگام فیلم برداری جلوی دوربین شماره ی هر پلان نمایش داده می شود و صدای تقه ی کلاکت هم برای تدوین صدا لازم است.
    انواع برشتدوین گر در مرحله ی آخر تدوین می تواند از برش های مختلف استفاده نماید:
    مچ کات یا برش هماهنگ:اگر دو یا چند پلان یک حرکت را تصویر کند و انتهای پلان اول با ابتدای پلان دوم دارای فصل حرکتی مشترکی باشد به آن مچ کات گویند.مثلنمای اول)مرد ی پشت ماشینن نشسته و ماشین را خاموش میکند(نمای دوم)آن مرد در ماشین را باز کرده پیاده میشود. این دو نما دارای موضوع مشترکی هستند.
    جامپ کات یا پرش ناگهانی:هنگامی که پلان دوم حرکت و موضوعی دارد که ادامه ی نمای اول نیست.(نمای اول)راننده داخل ماشین نشسته (نمای دوم) همان راننده جلوی ماشین قدم میزند. این نوع برش بیشتر برای ایجاد تنش به کار می رود.
    برش اپتیکی: اولین ویژگی این نوع برش ها اتصال میان نماها است که در مونتاژ انجام می شود. و ویژگی دوم آن خلق تصاویری متنوع و ویژه است.
    فیداین یا ظهور تدریجی: هنگامی که تصویر از تاریکی به روشنایی باز می شود فیداین نام دارد. بیشتر در ابتدای یک سکانس دیده می شود.
    فیداوت یا محو تدریجی: تصویر از روشنایی به سیاهی منتهی می شود و محو می گردد. که بیشتر در انتهای یک سکانس استفاده می شود.
    فیداین و فیداوت در القای گذشت زمان تاثیر به سزایی دارند.
    در سینمای اولیه فید همان نقشی را داشت که پرده ی تئاتر دارد.امروزه فیدهای رنگی نیز استفاده می شود. در فیلم «مارنی» اثر هیچکاک فیدهای رنگی بیانگر حالت روحی شخصیت اصلی فیلم است. مهمچنین در فیلم «لیلا»ساخته ی داریوش مهرجویی از فیدهای رنگی به منظور نشان دادن احساسات مختلف لیلا استفاده شده است.گاهی فیدها پیش رفتن زمان را مشخص می کنند. در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» ساخته ی رسول صدر عاملی هر فید نشانی از گذشت زمان دارد.
    دیزالو یا برهم نمایی:به معنی محو شدن تدریجی یک تصویر و جایگزین شدن و بر هم نمایی آن با تصویر دیگر است. دیزالو کاربرد و مفهوم های گوناگونی دارد:
    ۱٫ پیوند مکانی:نمایش دو یا چند حادثه به طور همزمان در مکان های مختلف
    ۲٫ مقایسه:نمایش شباهت ها و اختلاف های بین موضوع های متقابل
    ۳٫ نشان دادن اندیشه:مانند نمای نزدیک از یک شخص که با تصویری از افکار و اندیشه هایش برهمایی می شود.
    ۴٫ برای تاکید یا معرفی جزئیات(مثل جاده های روی نقشه)
    ۵٫ تغییر حالت یا تقویت
    نکته: یکی از اصول ابتدایی که تدوین‌گر باید رعایت کند این است که همواره خود را به جای تماشاگر بگذارد؛ یعنی تماشاگر در هر لحضه‌ی خاص به چه می اندیشد ؟ به کجا می‌خواهد دست یابد؟ شما می‌خواهید که او به چه چیزی فکر کند؟تماشاگر نیاز دارد به چه چیزی فکر کند؟ و سر انجام این که می‌خواهید تماشاگر چه احساسی داشته باشد؟… (والتر مرچ)
    افکت های تصویری ، حالت هایی از تصویر هستند که به وسیله دوربین ، فیلم برداری می شوند و یا در اتاق تدوین ایجاد می شوند و فیلمساز از آنها برای انتقال مفهومی خاص به بیننده استفاده می کند.
    در فیلم ها با دو مسئله مهم زمان و مکان رو به رو هستیم.
    زمان ما برای یک فیلم سینمایی حداکثر سه یا چهار ساعت است ، در حالی که موضوع فیلم به گونه ای است که ممکن است دوره زمانی چندین سال را به نمایش بگذارد ، برای مثال داستان زندگی مردی از کودکی تا پیری اش یا ماجرایی که در طول یک سال از تابستان تا زمستان تداوم دارد. در این حالت نمی توان به یک باره از تصویر یک جوان به تصویر پیری او رفت و یا از یک تصویر که در آن زمین خشک ، چهره ها سوخته و … به تصویری که در آن زمین پوشیده از برف است رفت. در این حالت باید تمهیدی اندیشید که این گذر زمان به خوبی به بیننده نشان داده شود. درباره تغییر مکان نیز به همین صورت است ، نمی توان به یک باره از چین به آمریکا رفت بدون اینکه تماشاگر را آگاه کرد. در این حالت ها آسان ترین روش آن است که نماها را به سادگی به یکدیگر پیوند بزنیم و با یک زیر نویس که زمان یا مکان را نشان می دهد مشکل را حل کنیم ، ولی این روش ممکن است چندان جذاب نباشد. در این حالت استفاده از تمهیدات دیگر یا افکت های تصویری ممکن است مناسب تر باشد.
    علاوه بر رفع مشکل زمان و مکان می توان از افکت های تصویری برای نشان دادن هم زمان دو رویداد ، نشان دادن کنش و واکنش به طور هم زمان و … استفاده کرد. در هر حال کارگردان ها ممکن است از افکت های تصویری در موقعیت های مختلف استفاده کنند و یا اصلا استفاده نکنند و تمهیدی دیگر بیندیشند.
    مهم ترین افکت های تصویریافکت های تصویری محدود نیستند ولی مهم ترین آنها هشت مورد است که عبارت اند از :۱٫ فید- این .آشکار شدن تدریجیروشی تدریجی برای شروع صحنه ، که در آن تصویر با تاریکی و یا سفیدی شروع می شود ، و به تدریج صحنه ظاهر شده و کاملا واضح می شود.
    این تمهید را به ویژه در صحنه هایی که در آن ، شخصی که از هوش رفته در حال به هوش آمدن است ، دیده اید. همچنین گاهی از این تمهید برای شروع فیلم و یا شروع یک سکانس استفاده می کنند.
    ۲٫ فید- اوت . محو تدریجیروشی تدریجی برای پایان دادن به یک صحنه ، که در آن تصویر به تدریج در سیاهی یا سفیدی فرو می رود تا کاملا محو شود.
    از این تمهید ، با محو در سیاهی برای نشان دادن گذشت زمان و با محو شدن در سفیدی برای نشان دادن از هوش رفتن یکی از شخصیت ها استفاده می شود. همچنین گاهی از این روش برای پایان فیلم و یا پایان یک سکانس نیز استفاده می شود.
    ۳٫ فوندودر این روش ابتدا تصویر به تدریج محو می شود تا کاملا ناپیدا شود و بلافاصله بعد از محو کامل ، به تدریج تصویر و صحنه دیگری آشکار می شود تا کاملا واضح شود. به عبارت دیگر فوندو یک فید – اوت و یک فید- این به دنبال هم است.
    از این تمهید برای انتقال از یک صحنه به صحنه دیگر استفاده می شود.
    ۴٫ دیزالو ، هم گذاریروشی در انتقال از صحنه ای به صحنه دیگر ، که در آن صحنه اول به تدریج محو می شود و صحنه دیگر جای آن را می گیرد. از این روش علاوه بر انتقال صحنه ، برای نشان دادن گذشت زمان ، تغییر چهره ، فلاش بک و فلاش فوروارد نیز استفاده می شود.
    برای نشان دادن گذشت زمان. دیزالو سریع بین دو صحنه ، تضادی دراماتیک خلق می کند و برای نمایش گذشت زمان مناسب است. دیزالو کندتر ، تضادی ظریف تر ایجاد می کند و گذشت زمان را تدریجی تر نشان می دهد.
    امروزه به نسبت دهه های پیشین کمتر از دیزالو استفاده می شود و فیلم سازان از روش های ظریف تری برای تغییر و انتقال صحنه استفاده می کنند.
    ۵٫ سوپرایمپوز ، بر هم نماییسوپرایمپوز عبارت است از تداخل یا در هم رفتن دو تصویر بدون آنکه هیچ یک از آن دو در حال محو یا ظاهر شدن باشد.
    از سوپرایموپوز برای به یاد آوردن خاطرات گذشته ، ماجراهایی که هم زمان در چند نقطه در حال وقوع است نمایش گذر زمان ، رخدادهای ماورای طبیعی چون حضور ارواح و ایجاد شباهت یا تضاد بین دو تصویر ، استفاده می شود.
    ۶ و۷٫ وایپ ، روبشانتقال از صحنه ای به صحنه دیگر ، به این ترتیب که ، صحنه جدید به تدریج ظاهر می شود و با فشار یا روبش ، صحنه قبلی را بیرون می راند و چنین به نظر می رسد که خطی حد فاصل دو صحنه ، صحنه قدیمی را می روبد. این خط می تواند از حالت کانونی خارج باشد یعنی محو باشد یا کاملا روشن و شفاف باشد. همچنین روبش می توان افقی ( از چپ به راست یا از راست به چپ ) ، عمودی ( از بالا به پایین یا از پایین به بالا ) قطری ، مارپیچی و انواع مختلف دیگر باشد.
    روبش در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ محبوبیت زیادی داشت ، اما امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرد ، مگر آنکه فیلم ساز بخواهد حال و هوای آن دوران را زنده کند.
    از وایپ برای نشان داده گذشت زمان و همچنین ارتباط دو صحنه از فیلم استفاده می شود.
    گاهی وایپ به طور کامل انجام نمی شود و در اواسط حرکتش توقف نموده و ثابت می شود ، به طوری که ما دارای دو تصویر مختلف در کنار هم هستیم ، به این حالت وایپ ثابت گفته می شود و موارد استفاده آن ، تصویرهای دوگانه برای مثال نشان دادن هم زمان دو طرف یک مکالمه تلفنی است.
    ۸٫ آیریسدر این حالت نقابی مدور به کار می آید و به آن حالتی شبیه عنبیه می دهد. علاوه بر نقاب های دایره ای ، ممکن است از نقاب های بیضوی ، مستطیلی و … هم استفاده شود. دو نوع آیریس وجود دارد :آیریس این ، ظهور عنبیه ایحالتی که در آن تصویر عنبیه ای کوچکی ، در صفحه ایجاد می شود و به تدریج بزرگ می شود تا اینکه تصویر قبلی را پاک می کند و تمام کادر را پر می کند.
    از این حالت در سکانس های سخنرانی ، ربط دو صحنه که از نظر زمانی فاصله چندانی از هم ندارند و خلق جلوه نمایشی یا کمیک بر روی شخصیت یا یک شیء و بعد بسط دادن تصویر به نحوی که معلوم شود شخصیت یا شیء مزبور در چه وضعیتی گیر افتاده است ، استفاده می شود.
    آیریس اوت ، خروج عنبیه ای در این حالت تصویر به صورت عنبیه ای ، شروع به کوچک شدن می کند ، تا جایی که کاملا کوچک و محو می شود و تنها تصویر زیر آن دیده می شود.
    از این حالت برای انتقال دو صحنه مرتبط یا جلب توجه تماشاگر به شخصیت یا یک شیء استفاده می شود.
    آیریس به ویژه در دوره سینمای صامت بسیار استفاده می شد ، اما امروزه کاربرد چندانی ندارد
    تدوینگر
    اصول تدوین
    دستگاههای مونتاژ کامپیوتر غیر خطی امروزه قادرند هر افکتی که شما می توانید تصور کنید را اجرا کنند. به همین دلیل وسوسه کننده است که بخواهیم مخاطب خود را با تولیدات پر زرق و برق تحت تاثیر قرار دهید اما هر گاه در برنامه ای تکنیک توجه بیننده را بسوی خود جلب کند ( مخصوصا در برنامه های داستانی) شما توجه را از پیام اصلی خود به سوی تکنیک منحرف کرده اید . حرفه ای ها یا شاید بهتر بگویم هنرمندان واقعی می دانند که تکنیک در یک برنامه وقتی خوب است که دیده نشود و وقتی اجرا می شود بیننده عادی متوجه نشود.اگر چه در آگهی ها و برنامه های تبلیغاتی و ویدئو موزیک ها در محدوده ای هستیم که تکنیک های تولیدی( مخصوصا درمورد مونتاژ) بعنوان نوعی شادی بصری برای مسحور کردن مخاطب استفاده می شود . مثلا در تدوین ویدئویی شما قادر خواهیدبود تقریبا هر افکتی با هر سلیقه ای را ایجاد نمایید.
    اگرچه بنظر می رسد که اصول تدوین فیلم در آگهی های تجاری و موزیک ویدئو ها کم کم متحول می شوند اما برنامه های مهم مخصوصا فیلمهای داستانی روند پیشین تدوینی خود را ادامه میدهند . بعنوان نمونه قصد دارم به آنها مراجعه کنم .ابتدا به برخی از اصول ابتدایی در تولیدات تک دوربینه و برنامه های داستانی فیلم اشاره کنم که در قسمت های بعدی خواهم گفت.
    برش یا کات در چه زمانی خوب عمل می کند که دلیلی برای آن وجود داشته باشد
    برای برش یا انتقال از یک نما به نمای دیگر خطر از دست دادن توجه مخاطب وبه تبع آن دور شدن از داستان یا موضوع فیلم وجود دارد هنگامی که انتقال تصویری یا برش ا محتوای داستان مناسبت داشت باید این برش دیده نشود مثلا اگر دریک صحنه دراماتیک شخصی به یک نقطه خیره شده می توانیم برای ایجاد انگیزه به چیزی که توجه هنرپیشه رابخ خود جلب کرده برش کنیم وقتی کسی حرفش را قطع می کند و دیگری شروع به حرف زدن می کند برای ایجاد انگیزه باید به شخص دوم کات کنیم . اگر صدای باز شدن دری را می شنویم یا اگر کسی خارج از نما حرفی می زند اغلب ما انتظار داریم نمایی ببینیم از این که آن شخص کیست .اگر کسی شی عجیبی را بر می دارد تا آن را وارسی نماید طبیعی است که یک نمای بسته (اینسرت ) از آن شی ارائه شود.
    هر زمانی که ممکن بود به موضوعات دارای حرکت برش بزنیداگر در حرکت مجبور به برش کردن شدید آن حرکت توجه را از برش شما منحرف خواهد نمود و برش ( انتقال تصویری) را روان می کند و اگر پرش کوچکی هم در کات شما وجود داشته باشد کمتر جلب توجه می کند چون تماشاگران کاملا جذب حرکت هستند. اگر مردی در حال بلند شدن از روی صندلی است می توانید نقطه میانی حرکت را برای کات انتخاب کنید در این صورت قسمتی از حرکت را در هر دو نما ی برش شده به هم می توان دید .نکته مهم اینکه در برش این دو نما حتما زاویه دوربین ۳۰ درجه تغییر کرده باشد


    instagram:davarivfx
    telegram.me/davarivfx

  2. #12

    mohammadrezadavari آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    1573
    محل سکونت
    qom
    نوشته ها
    722
    افکت های تصویری محدود نیستند ولی مهم ترین آنها هشت مورد است که عبارت اند از :
    ۱٫ فید- این .آشکار شدن تدریجی
    روشی تدریجی برای شروع صحنه ، که در آن تصویر با تاریکی و یا سفیدی شروع می شود ، و به تدریج صحنه ظاهر شده و کاملا واضح می شود.
    این تمهید را به ویژه در صحنه هایی که در آن ، شخصی که از هوش رفته در حال به هوش آمدن است ، دیده اید. همچنین گاهی از این تمهید برای شروع فیلم و یا شروع یک سکانس استفاده می کنند.
    ۲٫ فید- اوت . محو تدریجی
    روشی تدریجی برای پایان دادن به یک صحنه ، که در آن تصویر به تدریج در سیاهی یا سفیدی فرو می رود تا کاملا محو شود.
    از این تمهید ، با محو در سیاهی برای نشان دادن گذشت زمان و با محو شدن در سفیدی برای نشان دادن از هوش رفتن یکی از شخصیت ها استفاده می شود. همچنین گاهی از این روش برای پایان فیلم و یا پایان یک سکانس نیز استفاده می شود.
    ۳٫ فوندو
    در این روش ابتدا تصویر به تدریج محو می شود تا کاملا ناپیدا شود و بلافاصله بعد از محو کامل ، به تدریج تصویر و صحنه دیگری آشکار می شود تا کاملا واضح شود. به عبارت دیگر فوندو یک فید – اوت و یک فید- این به دنبال هم است.
    از این تمهید برای انتقال از یک صحنه به صحنه دیگر استفاده می شود.
    ۴٫ دیزالو ، هم گذاری
    روشی در انتقال از صحنه ای به صحنه دیگر ، که در آن صحنه اول به تدریج محو می شود و صحنه دیگر جای آن را می گیرد. از این روش علاوه بر انتقال صحنه ، برای نشان دادن گذشت زمان ، تغییر چهره ، فلاش بک و فلاش فوروارد نیز استفاده می شود.
    برای نشان دادن گذشت زمان. دیزالو سریع بین دو صحنه ، تضادی دراماتیک خلق می کند و برای نمایش گذشت زمان مناسب است. دیزالو کندتر ، تضادی ظریف تر ایجاد می کند و گذشت زمان را تدریجی تر نشان می دهد.
    امروزه به نسبت دهه های پیشین کمتر از دیزالو استفاده می شود و فیلم سازان از روش های ظریف تری برای تغییر و انتقال صحنه استفاده می کنند.
    ۵٫ سوپرایمپوز ، بر هم نمایی
    سوپرایمپوز عبارت است از تداخل یا در هم رفتن دو تصویر بدون آنکه هیچ یک از آن دو در حال محو یا ظاهر شدن باشد.
    از سوپرایموپوز برای به یاد آوردن خاطرات گذشته ، ماجراهایی که هم زمان در چند نقطه در حال وقوع است نمایش گذر زمان ، رخدادهای ماورای طبیعی چون حضور ارواح و ایجاد شباهت یا تضاد بین دو تصویر ، استفاده می شود.
    ۶ و۷٫ وایپ ، روبش
    انتقال از صحنه ای به صحنه دیگر ، به این ترتیب که ، صحنه جدید به تدریج ظاهر می شود و با فشار یا روبش ، صحنه قبلی را بیرون می راند و چنین به نظر می رسد که خطی حد فاصل دو صحنه ، صحنه قدیمی را می روبد. این خط می تواند از حالت کانونی خارج باشد یعنی محو باشد یا کاملا روشن و شفاف باشد. همچنین روبش می توان افقی ( از چپ به راست یا از راست به چپ ) ، عمودی ( از بالا به پایین یا از پایین به بالا ) قطری ، مارپیچی و انواع مختلف دیگر باشد.
    روبش در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ محبوبیت زیادی داشت ، اما امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرد ، مگر آنکه فیلم ساز بخواهد حال و هوای آن دوران را زنده کند.
    از وایپ برای نشان داده گذشت زمان و همچنین ارتباط دو صحنه از فیلم استفاده می شود.
    گاهی وایپ به طور کامل انجام نمی شود و در اواسط حرکتش توقف نموده و ثابت می شود ، به طوری که ما دارای دو تصویر مختلف در کنار هم هستیم ، به این حالت وایپ ثابت گفته می شود و موارد استفاده آن ، تصویرهای دوگانه برای مثال نشان دادن هم زمان دو طرف یک مکالمه تلفنی است.
    ۸٫ آیریس
    در این حالت نقابی مدور به کار می آید و به آن حالتی شبیه عنبیه می دهد. علاوه بر نقاب های دایره ای ، ممکن است از نقاب های بیضوی ، مستطیلی و … هم استفاده شود. دو نوع آیریس وجود دارد :
    آیریس این ، ظهور عنبیه ای
    حالتی که در آن تصویر عنبیه ای کوچکی ، در صفحه ایجاد می شود و به تدریج بزرگ می شود تا اینکه تصویر قبلی را پاک می کند و تمام کادر را پر می کند.
    از این حالت در سکانس های سخنرانی ، ربط دو صحنه که از نظر زمانی فاصله چندانی از هم ندارند و خلق جلوه نمایشی یا کمیک بر روی شخصیت یا یک شیء و بعد بسط دادن تصویر به نحوی که معلوم شود شخصیت یا شیء مزبور در چه وضعیتی گیر افتاده است ، استفاده می شود.
    آیریس اوت ، خروج عنبیه ای در این حالت تصویر به صورت عنبیه ای ، شروع به کوچک شدن می کند ، تا جایی که کاملا کوچک و محو می شود و تنها تصویر زیر آن دیده می شود.
    از این حالت برای انتقال دو صحنه مرتبط یا جلب توجه تماشاگر به شخصیت یا یک شیء استفاده می شود.
    آیریس به ویژه در دوره سینمای صامت بسیار استفاده می شد ، اما امروزه کاربرد چندانی ندارد





    instagram:davarivfx
    telegram.me/davarivfx

  3. #13

    mohammadrezadavari آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    1573
    محل سکونت
    qom
    نوشته ها
    722
    تدوین غیرخطی
    تدوین غیرخطی یا NLE ، یک شیوه مدرن تدوین به‌شمار می‌آید که امکان دسترسی مستقیم به هر فریم در یک کلیپ ویدیویی دیجیتال را فراهم می‌سازد، بدون آن‌که برای رسیدن به فریم مورد نظر نیازی به پخش مجدد یا جست‌وجو در میان فریم‌های مجاور داشته باشد.

    (وضعیتی که در تدوین خطی اجتناب ناپذیر است).
    با پیشرفت فناوری، کاهش قیمت‌ها و دسترس‌پذیری هر چه بیشتر تجهیزات و محصولات مورد نیاز، تدوین غیرخطی محبوبیت بسیار زیادی به‌دست آورده و راه خود را در بین کاربران غیرحرفه‌ای نیز باز کرده است. این روش از یک محیط کامپیوتری برای کمک به فرآیند تدوین استفاده می‌کند. در واقع این فرآیند کاملا دیجیتال بوده و به جز دریافت ورودی از منابع ویدیویی و سپس ارسال خروجی نهایی به نوار یا دیسک اپتیکال، فاقد هرگونه تابع مکانیکی است. تدوین در این محیط، اساسا از یک شیوه برش و چسباندن (Cut-and-Paste) بصری پیروی می‌کند.
    در این روش، شات‌های اصلی حذف نشده و تغییر نخواهند کرد. بلکه داده‌های صوتی و ویدیویی ابتدا روی هارد دیسک یا سایر ابزارهای ذخیره‌سازی دیجیتال ضبط می‌شوند. بعضی از دوربین‌های فیلم‌برداری امروزی، شات‌ها را مستقیما روی هارد دیسک یا سایر رسانه‌های ذخیره‌سازی قابل استفاده روی کامپیوترها ذخیره می‌کنند که به این ترتیب نیاز به تبدیل یا Capture کردن کلیپ‌ها روی کامپیوتر را از بین می‌برند. در مورد دوربین‌هایی که از نوارهای ویدیوی مختلف برای ضبط کلیپ‌های خود استفاده می‌کنند، فرآیند انتقال به هارد دیسک از طریق یک کارت ضبط ویدیویی با کانکتورهای مقتضی یا اتصالات ورودی/خروجی روی خود کامپیوتر (مانند درگاه FireWire) انجام می‌شود. پس از انتقال شات‌های خام به هارد دیسک، یک نرم‌افزار تدوین وظیفه اعمال تغییرات مختلف روی آن‌ها برای ایجاد یک خروجی نهایی یکپارچه را بر عهده می‌گیرد. در این روش شما می‌توانید بارها و بارها نظر خود را در مورد نحوه چینش شات‌ها، مدت هر یک از آن‌ها، روش‌های تبدیل صحنه‌ها و یا هر مورد دیگری در فرآیند تدوین، تغییر دهید.
    همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، افزایش قدرت کامپیوترهای خانگی به‌عنوان یک کمک مهم در انجام تدوین ویدیویی شخصی، دامنه خلاقیت در این حوزه را بیش از پیش گسترش داده است. امروزه بعضی از این ابزارهای تدوین کامپیوتری نتایجی را در اختیار شما قرار می‌دهند که تا چند سال پیش تنها در استودیوهای بزرگ تولیدی قابل انجام بودند.
    با این‌حال، سر و کار داشتن با فایل‌های ویدیویی به‌خصوص کلیپ‌های HD یکی از سنگین‌ترین کارهایی است که می‌توانید بر عهده یک کامپیوتر بگذارید. در واقع شما باید ترکیب مناسبی از قدرت پردازنده، حافظه فضای هارد دیسک و سیستم عامل را در اختیار داشته باشید. فشار سنگین بار تدوین ویدیویی می‌تواند باعث شود که کوچک‌ترین ناهماهنگی یا برخوردی مابین مولفه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری سیستم شما با از کار افتادن سیستم و سقوط آن پایان یابد. از سوی دیگر، ارسال ویدیوی تکمیل شده به خروجی نیز می‌تواند با نتایج غیرمنتظره‌ای مانند فریم‌های حذف شده یا پرش تصویر همراه باشد.
    سه روش متداول برای اتصال یک منبع ویدیویی مانند دوربین فیلم‌برداری یا VCR به یک کامپیوتر عبارتند از:
    ۱ – یک کارت ضبط ویدیو: می‌توان گفت که این متداول‌ترین روش برای انتقال ویدیو به یک کامپیوتر است. کارت‌های ضبط ویدیو به همراه نرم‌افزاری برای انجام کارهای تدوین و سایر توابع ارایه می‌شوند. اکثر این کارت‌ها در یک اسلات PCI مادربرد شما نصب می‌شوند، اما بعضی از کارت‌های جدیدتر به یک اسلات PCIe نیاز دارند. کارت‌های ضبط ویدیو باید حداقل به ورودی‌های S-Video یا کامپوزیت مجهز باشند. اکثر قریب به اتفاق این کارت‌ها به کانکتورهای خروجی ویدیو نیز مجهز شده‌اند تا امکان کپی ویدیوی تکمیل شده روی نوار ویدیوی را نیز برای شما فراهم کنند. کارت‌های حرفه‌ای‌تر، دامنه کاملی از اتصالات ورودی و خروجی برای استانداردهای SD و HD را در اختیار شما می‌گذارند، اما باید مبلغ بسیار بالاتری را نیز برای آن‌ها بپردازید. گاهی اوقات خود کارت‌های گرافیکی یا کارت‌های تیونر تلویزیونی نیز امکان ضبط ویدیو از منابع خارجی را در اختیار شما قرار می‌دهند.

    ۲ – جعبه‌های خارجی: عملکرد این جعبه‌های خارجی شباهت بسیار زیادی با یک کارت ضبط ویدیوی داخلی دارد. محصولاتی مانند Dazzle Video Creator Plus HD به کاربر امکان می‌دهند که بدون درگیر شدن با پیکربندی داخلی کامپیوتر خود، امکانات لازم برای انتقال کلیپ‌های ویدیوی به کامپیوترش و ارسال ویدیوی تدوین شده نهایی به منابع خارجی را به‌دست آورد. این جعبه‌ها معمولا به یک درگاه استاندارد مانند USB یا FireWire روی کامپیوتر شما متصل می‌شوند و در عین حال تنوعی از کانکتورهای ورودی/خروجی ویدیویی را برای اتصال منابع ویدیویی در اختیارتان قرار می‌دهند.
    ۳ – درگاه FireWire م(IEEE-1394): با پیدایش دوربین‌های فیلم‌برداری دیجیتال، نسل جدیدی از کارت‌های ضبط/تدوین ویدیویی وارد صحنه شدند که به یک PC خانگی امکان می‌دهند با اضافه شدن یک مولفه جدید یعنی یک اتصال IEEE-1394 م (FireWire/iLink)، برای انطباق با نیازهای فرآیند تدوین ویدیوی دیجتال ارتقا پیدا کنند. امروزه بسیاری از کامپیوترهای مدرن به‌طور استاندارد به یک درگاه IEEE-1394 مجهز هستند و بدون نیاز به یک کارت اضافی می‌توانند برای فرآیند تدوین ویدیوهای شخصی مورد استفاده قرار گیرند. پس از اتصال یک دوربین دیجیتال به این درگاه، نرم‌افزار کنترل حرکت نوار و پخش شات‌های ضبط شده روی آن را در دست می‌گیرد و به کاربر امکان می‌دهد که ویدیوی ضبط شده روی نوار را به‌صورت دلخواه به هارد دیسک کامپیوتر خود منتقل کند.
    نرم‌افزارهای تدوین ویدیویی
    نشریه عصر شبکه – وقتی درباره تدوین غیرخطی یا به‌عبارت دیگری کامپیوتری صحبت می‌کنیم، با دو مولفه مهم سر و کار داریم که می‌توان گفت هر یک به اندازه دیگری در کیفیت این فرآیند اهمیت خواهند داشت. این دو مولفه عبارتند از سخت‌افزار و نرم‌افزار مورد استفاده برای تدوین ویدیویی…
    وقتی درباره تدوین غیرخطی یا به‌عبارت دیگری کامپیوتری صحبت می‌کنیم، با دو مولفه مهم سر و کار داریم که می‌توان گفت هر یک به اندازه دیگری در کیفیت این فرآیند اهمیت خواهند داشت. این دو مولفه عبارتند از سخت‌افزار و نرم‌افزار مورد استفاده برای تدوین ویدیویی.امروزه نرم‌افزارهای ویدیویی در انواع بسیار گوناگونی عرضه می‌شوند که سطوح بسیار مختلفی از قابلیت‌ها، ویژگی‌ها، تعداد فرمت‌های قابل پشتیبانی و سطح عملکرد اینترفیس کاربری را در اختیار شما قرار می‌دهند. هر چه به سمت نرم‌افزارهای تدوین حرفه‌ای‌تر برویم، ساختار کلی اینترفیس این محصولات شباهت بیشتری به یکدیگر پیدا می‌کنند. با این‌حال، محصولاتی که برای مصرف‌کنندگان عام طراحی شده‌اند از اینترفیس‌های گوناگونی بهره می‌گیرند تا بتوانند سلیقه‌های مختلف را راضی کنند
    واقعیت این است که بازار نرم‌افزارهای تدوین ویدیویی با یک رقابت بسیار شدید مواجه است که برای کاربران خبر خوبی به‌شمار می‌آید. مشکل اصلی این است که تولید‌کنندگان نرم‌افزارها عادت دارند روی ویژگی‌هایی تاکید کنند که بسیار چشمگیر و جذاب به نظر می‌رسند، اما در عمل چندان مفید نیستند. ما در این مقاله به نکات عمومی در رابطه با انتخاب یک نرم‌افزار تدوین ویدیویی مناسب اشاره می‌کنیم. توجه داشته باشید انتخاب یک نرم‌افزار تدوین ویدیویی حرفه‌ای که شما تنها از بخش کوچکی از قابلیت‌های آن استفاده می‌کنید، تنها بر منابع سخت‌افزاری سیستم شما فشار وارد خواهد کرد.تولید‌کنندگان اصلی نرم‌افزارهای تدوین ویدیویی، در یک رقابت باور نکردنی با یکدیگر هستند و به همین دلیل معمولا تمایز بسیار اندکی مابین محصولاتی که در یک کلاس ارایه می‌شوند، وجود دارد. امروزه حتی نرم‌افزارهای کلاس مصرف‌کنندگان عام نیز ویژگی‌هایی را ارایه می‌کنند که تا همین چند سال پیش تنها در سطوح حرفه‌ای یا نیمه‌حرفه‌ای قابل دسترسی بودند.
    شما می‌توانید از نکاتی که در این مقاله به آن‌ها اشاره کرده‌ایم به‌عنوان راهنمایی برای انتخاب گزینه تدوین ویدیویی مناسب خود استفاده کنید. کلید رسیدن به یک انتخاب مناسب برای خودتان، آشنایی دقیق با قابلیت‌هایی است که تولید‌کننده نرم‌افزار با هر یک از ویژگی‌های محصول خود ارایه می‌کند. شما در عین حال باید به‌طور واقع‌گرایانه‌ای به این نتیجه برسید که کدامیک از این ویژگی‌ها برای شما مناسب است.کاربران مبتدی خیلی زود با هیاهوی تولیدکنندگان درباره افکت‌های شگفت‌انگیز یا ویژگی‌های عجیب و غریب محصولاتشان سردرگم شده و در نهایت چیزی را خریداری می‌کنند که واقعا به آن نیاز ندارند.
    همانطور که اشاره کردیم، امروزه اکثر نرم‌افزارهای تدوین ویدیویی، مجموعه کاملی از ویژگی‌ها و قابلیت‌های مختلف را در اختیار کاربران قرار می‌دهند و در واقع بخش عمده‌ای از رقابت مابین طراحان این محصولات و روی نحوه طراحی ساده و ابتکاری اینترفیس آن‌ها است، در حالی که امکان دسترسی به کنترل‌ها و تنظیمات پیشرفته را نیز در اختیار کاربران قرار دهد.اگر یک نرم‌افزار تدوین ویدیوی را باز کردید و متوجه شدید که ظاهر اینترفیس آن برای شما کاملا ناآشنا به‌نظر می‌رسد، اصلا نباید غافلگیر شوید. در واقع مشکل این است که هیچ معادلی در دنیای واقعی وجود ندارد که مصرف‌کنندگان عام از قبل با آن آشنایی داشته باشند. از سوی دیگر، برای یک نرم‌افزار واژه‌پرداز بسیار آسان خواهد بود که شرایط دنیای واقعی را با نمایش یک صفحه خالی کاغذ، تقلید کند. بنابراین می‌توانیم بگوییم که نباید انتخاب خود را بیش از حد به اینترفیس نرم‌افزار مورد نظرتان وابسته کنید.
    واقعیت این است که فرمت‌های فایل ورودی و خروجی پشتیبانی شده توسط یک نرم‌افزار تدوین ویدیویی از اهمیت حیاتی برخوردارند. اکثر نرم‌افزارهای امروزی، دامنه گسترده‌ای از فرمت‌های مختلف ویدیویی را تحت پشتیبانی قرار می‌دهند. DV AVI در این زمینه یک استاندارد متداول به‌شمار می‌آید، اما اگر از دوربین ویدیویی خاصی استفاده می‌کنید باید مطمئن شوید که نرم‌افزار تدوین مورد نظر شما از فرمت‌های ضبط آن پشتیبانی می‌کند.از سوی دیگر، شما باید نیازهای خود را کاملا بشناسید و بدانید که می‌خواهید خروجی نهایی خود را با چه فرمتی به‌دست آورید. اگر مجبور باشید خروجی نرم‌افزار تدوین ویدیویی خود را با استفاده از ابزار دیگری به فرمت مورد نظر خود تبدیل کنید، وقت زیادی را از دست داده‌ و فشار کاری سیستم خود را مضاعف کرده‌اید
    امروزه تعداد زیادی از نرم‌افزارهای تدوین ویدیویی برای شتاب‌دهی افتک‌ها و رندر پروژه‌های خود از قابلیت‌های کارت‌های گرافیکی مدرن استفاده می‌کنند. این قابلیت به شما امکان می‌دهد که با استفاده از یک کارت گرافیکی امروزی بتوانید بسیاری از کارهای تدوین خود را به‌صورت بلادرنگ رندر کنید.در نهایت می‌توانید ویژگی‌های دیگری مانند تعداد و تنوع افکت‌ها و Transitionهای موجود در یک بسته نرم‌افزار تدوین ویدیویی، تعداد تراک‌های ویدیویی و صوتی پشتیبانی شده در آن و قابلیت‌های سازگاری با مدل‌های مختلف کارت‌های ضبط ویدیویی را در نظر بگیرید. به هر حال، شما پس از شروع کار با یک نرم‌افزار ویدیویی به یک منحنی آموزشی برای کسب مهارت در استفاده از آن نیاز خواهید داشت.


    instagram:davarivfx
    telegram.me/davarivfx

  4. #14

    mohammadrezadavari آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    1573
    محل سکونت
    qom
    نوشته ها
    722
    در سینما برای مشخص کردن خواسته ی نهایی کارگردان ، نماهای مختلفی وجود دارند ؛ به گونه ای که هر نما از سوژه دارای نام خاص خود می باشد. شاید این ویدئو علمی ترین و درست ترین روش معرفی انواع نماها نباشد ، اما ویدئویی خوب و مناسب جهت آشنایی با انواع نماها ، کادربندی و انواع لنز ها است.
    در این ویدئو شما با انواع نماها از دور به نزدیک آشنا شده ، با انواع زاویه های فیلمبرداری آشنا شده ، با انواع لنزها برای داشتن نماهای مختلف آشنا شده و سپس با جلوه ی هر کدام از لنزها در نماهای مختلف آشنا می شوید. این ویدئو می تواند یک ویدئو خوب جهت آشنایی شما با این موارد باشد.

    اصطلاحات سینمایی استفاده شده در این ویدئو :
    Full Shot ، Full Body Shot / فول شات ، فول بادی شات / نمای از سر تا پا
    Medium Full Shot / مدیوم فول شات / نما از سر سوژه تا دور کمر
    Medium Shot / مدیوم شات / نما از سر سوژه تا کمر ( حتی تا نزدیک سینه )
    Close Shot / کلوز شات / نما از سر سوژه تا بالای سینه
    Close Up / کلوزآپ / نما نزدیک فقط از سر سوژه
    Extreme Close Up / اکستریم کلوزآپ / نمای بسیار نیزدیک از سر ، از چونه به بالا ( حتی فقط چشم )
    Over Shoulder ، O.S / اور شولدر / نما از بالای شانه فرد برای گفتگو چند نفر
    Two Shot / تو شات / نمای دو نفره از دو نفر
    Insert ، Cutaway / اینسرت ، کات اوی / نمای نزدیک از یک قسمت از صحنه و اشیا
    Wide Lens / لنز واید / لنزی با فاصله کانونی کمتر از سنسور یا اندازه فیلم ( زیر ۳۵ میلیمتر در فول فریم )
    Normal Lens / لنز نرمال / لنز با فاصله کانونی برابر با چشم انسان ( معمولا ۵۰ میلیمتر )
    Tele ، Telephoto Lens / لنز تله ، تله فوتو / لنز با فاصله کانونی بالا و بسیار بالا ( معمولا بیشتر از ۱۰۰ میلیمتر )
    عمق میدانی کم / Shallow Depth Of Field / اینکه سوژه در فوکوس هست و پشت صحنه کاملا خارج از فوکوس
    عمق میدانی عمیق ( بالا ) / Deep Depth Of Field / اینکه هم سوژه و هم پشت صحنه کاملا در فوکوس هستند





    instagram:davarivfx
    telegram.me/davarivfx

  5. #15

    mohammadrezadavari آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    1573
    محل سکونت
    qom
    نوشته ها
    722
    تاریخچه تدوین فیلم

    برادران لومیر در ابتدا از هر اتفاق ساده ای که بنظرشان جالب توجه بود فیلم برداری می کردند.
    آنها دوربین فیلم برداری را دستگاه ثبت کننده ای می دانستند که تنها برتری آن نسبت به دوربین عکاسی ضبط حرکت بود. با اینکه برادران لومیر در بیشتر فیلمهایشان رویدادهای ساده و تمرین نشده را ضبط می کردند اما در آبیاری باغبان یا باغبانی که خیس شد برای نخستین بار لحظه کمیکی خلق کردند و داستان بدینگونه بود که باغبانی مشغول آبیاری است. پسرکی پایش را روی شیلنگ آب می گذارد . باغبان از قطع شدن آب تعجب می کند و توی شیلنگ را نگاه می کند که پسر بچه پایش را از روی شیلنگ بر می دارد و باغبان بیچاره خیس می شود. این رویداد و تحرکی که در آن وجود داشت برای جلب توجه تماشاگر برنامه ریزی شده بود.فیلمهای ژرژ ملیس که در زمان تهیه نشانگر پیشرفت چشمگیری نسبت به کارهای پیشین بودند به خاطر ابتکار در خلق حقه های سینمائی برای نخستین بار در تاریخ سینما ماندگار شده اند.با اینکه ژرژ ملیس که یک شعبده باز ماهری بود چشم انداز قصه گوئی در سینما را وسعت بخشید و با کارهای خود نظیر سیندرلا – سفر به ماه – و… خدماتی به صنعت سینما نمود اما کارهای او محدودیت اجرای تئاتری داشتند. دوربین ثابت بود و از بازیگران فاصله داشت. تداوم حرکت از نمائی به نمای دیگر در آنها مطرح نبود.در سال ۱۹۰۲ ادوین اس پورتر آمریکائی که یکی از نخستین فیلمبرداران ادیسون بود انبوه فیلمهای قدیمی ادیسون را زیر و رو کرد تا صحنه های مناسبی بیابد و بر اساس آنها قصه ای سر هم کند. اس پورتر مقداری تصاویر مربوط به یک قرارگاه آتش نشانی پیدا نمود بنابراین بدنبال ایده ای می گشت تا آنرا جذاب نماید. او فکر کرد اگر مادر و فرزندی در یک ساختمان گرفتار شوند و توسط آتش نشانها در آخر نجات یابند به جذابیت قصه او کمک خواهد کرد. تصمیم اس پورتر مبنی بر ساختن یک فیلم داستانی از تکه فیلمهای موجود بی سابقه بود و اشاره به این نکته داشت که معنای یک نما به تنهائی فراگیر نیست بلکه می توان با پیوند آن نما به نماهای دیگر در آن تغییر ایجاد نمود.درفیلم زندگی یک آتش نشان آمریکائی پورتر دو سبک فیلمسازی را که تا آن زمان با هم تفاوت داشتند با هم ترکیب کرد. او یک نمای واقعی را به یک نمای صحنه سازی شده در استودیو وصل کرد بی آنکه تداوم رویداد را بشکند. مزیت روش پیوند پورتر که همان قدرت بنیادی است این است که کارگردان می تواند احساس زمان را به تماشاگر القاء کند.اولین نمای زندگی یک آتش نشان آمریکائی ماموری را نشان می دهد که روی صندلیش بخواب رفته و خواب می بیند زن وبچه ای در خانه اشان میان شعله های آتش گیر افتاده اند. نمای بعدی زنگ اخباری را نشان می دهد که به صدا در می آید و طی چهار نمای بعدی آتش نشانها به سوی صحنه می شتابند. در پی این نماها اوج داستان که نقل شد می آید بی آنکه تداوم ماجرا به هم بخورد. پورتر با این فیلم نشان دادکه یک نما حاوی قطعه ناتمامی از رویداد واحدی است که باید ساختمان فیلم را بسازد و بدین سان تدوین را مطرح کرد.پورتر در فیلم بعدی خود یعنی سرقت بزرگ قطار (۱۹۰۳) اصل تازه کشف شده تدوین را با جدیت دنبال می کند. در این فیلم یک انتقال نما که جالب توجه است. در نمائی راهزنان از دامنه تپه پایین می آیند سوار اسبهای خود شده و بسوی بیابان می تازند این صحنه کات می شود به داخل تلگرافخانه که تلگرافچی دست و پا و دهان بسته روی زمین افتاده که پس از تقلائی بلند می شود و با چانه اش روی کلید تلگراف می زند و درخواست کمک می کند و از حال می رود.دختر کوچک او با ظرف غذا وارد می شود به او کمک می کند و تنابها را باز کرده و یک لیوان آب به صورت او می پاشد و او به هوش می آید و تلگرافچی تازه یادش می آید چه اتفاقی افتاده است بنابر این فورا بیرون می دود تا زنگ خطر را به صدا در آورد. در پی این نما صحنه تالار رقص می آید که همه بی خبر ازسرقت به پایکوبی و رقص مشغول هستند که یکدفعه تلگرافچی تلو تلوخوران وارد می شود همه چیز به هم می ریزد مردها تفنگ های خود را برداشته و با عجله از تالار خارج می شوند.مهمترین وبژگی این گزیده کوتاه آزادی عمل آن است. راهزنان در حال فرار کات به تلگرافخانه که برای تماشاگر تداعی می شود دزدان تلگرافچی را به این روز در آورده اند. البته رابطه فیزیکی مستقیمی میان این نماها وجود ندارد بلکه تداوم ایده آنها را به هم پیوند می دهد. اس پورتر این نوع تدوین موازی رویدادها را در فیلمهای بعدی خود تکامل بیشتری بخشید اما در زمان گریفیث بود که این تمهید کاربرد کامل خود را پیدا کرد. ادوین اس پورتر با توسعه دادن روش ساده تداوم رویداد نشان داد که چگونه می توان داستان رو به تکاملی را به زبان رسانه فیلم نمایش داد. اما کنترل او بر روند نمایش محدود بود. حوادت فیلمهای او به صورت غیر انتخابی ارائه می شد زیرا هر اتفاق در فاصله ثابتی از دوربین رخ می داد.گریفیث: پدر فن مونتاژدیوید وارک گریفیث از همان اوایل کار خود متوجه شد که اجزای کل صحنه در فاصله ای ثابت از دوربین محدودیتهایی به همراه دارد. هر گاه می خواست افکار یا عواطف شخصیتی را القاء کند دوربین را به هنر پیشه نزدیک می کرد وبا ضبط حالتهای چهره احساسات کاراکتر را به ببننده منتقل می نمود.دیدگاه اس پورتر با گریفیث در باره تدوین دو دیدگاه متفاوت بود. هنگامی که پورتر نمایی را می برید معمولا به این دلیل بود که به دلایل فیزیکی تطبیق حوادثی که می خواست در یک نما نشان بدهد غیر ممکن شده بود. در تداوم گریفیث رویداد به ندرت از یک نما به نمای بعدی ادامه می یابد. دوربین نه به دلایل فیزیکی بلکه به علل دراماتیک تغییر می کند. تا جزء تازه ای از کل صحنه که در آن لحظه خاص برای درام اهمیت بیشتری دارد نشان داده شود. پس کشف بنیادی گریفیث در این نکته نهفته است که او فهمید که هر فصل فیلم باید تشکیل دهنده نماهای ناتمامی باشد که نظم و ترتیب آنها در تدوین را ضرورت دراماتیک داستان تعیین می کند.بنابر این گریفیث هر جا که احساس می کرد واکنش عاطفی کاراکتری اهمیت دارد به سادگی از نمای دور به نمای نزدیک می برید و هر گاه صحنه به حرکت وسیع تری احتیاج داشت به نمای دور می برید.ابداع نماهای خیلی دور که نقش مستقیمی در طرح داستان ندارند و بخاطر تاثیر دراماتیک بکار گرفته می شوند و همچنین استفاده از فلاش بک یا باز گشت به گذشته از دیگر تجربیات گریفیث است.در فیلم های گریفیث (تولد یک ملت – تعصب و….) کنترل عامل زمان بندی از کاراکتر به کارگردان منتقل می شود. تفکیک صحنه ها به اجزای کوچک توسط گریفیث باعث افزایش ریتم و سرعت در تدوین می شود.پدوفکین : تدوین بنیادیپدوفکین تحت تاثیر گریفیث وکولشوف مونتاژ ساختاری را مطرح نمود.او تا آنجا به اهمیت مونتاژ پی برد که در کتاب خود با نام تکنیک فیلم نوشت مونتاژ اساس و پایه فیلم است. پدوفکین با تشریح کارهای گریفیث معتقد بود بهره گریفیث از نمای نزدیک بسیار محدود بوده است و گریفیث ازنمای نزدیک به عنوان توضیح و تفسیر نمای دور که مفهومی در بر نداشت استفاده می کرده است.پدوفکین اعتقاد داشت که هر نمای جدید باید نکته ای را به اثبات برساند. با سر هم شدن یک سلسله نما مفاهیم جدیدی بوجود آید و مفهوم از نماها پدید می آید نه در یک نمای کوتاه و برای اثبات کار خود به همراه همکار ارشدش کوله شوف از چهره بی حالت ایوان ماژوخین بازیگر معروف روسی یک نمای درشت یا close up گرفت و این نما را با نماهای یک بشقاب سوپ – کودک و اسباب بازی – تابوت و پیرزن مونتاژ نمود که هر بار مفهوم خاصی را تداعی میکرد.بابهره گیری بیشتر پدوفکین ازنمای نزدیک (خیلی بیشتر از گریفیث) صحنه را از نماهای گوناگون جداگانه و مستقل از هم می ساخت که همگی برای ایجاد تاثیر یگانه ای بهم پیوند می شدند.محیط و فضای صحنه جزء منابع اصلی تصاویر بشمار می آمدند. با وجودی که نماهای عمومی خیلی کم بود در عوض یک سلسله نماهای نزدیک پی در پی اغلب از اشیاء تماشاگران را با تداعی های لازم برای ارتباط دادن مفهوم کلی به یکدیگر یاری می کرد. پیوستن نماها بهم می تواند بر حالات عاطفی و روانی و حتی اندیشه های انتزاعی دلالت کند.پدوفکین که بازیگری ماهر بود از معروف ترین کارهای او می توان به فیلم مادر و پایان سن پترز بورگ اشاره کرد. پدوفکین عقیده داشت که اگر بنا باشد تاثیر داستان فیلم پیوسته حفظ شود هر نما باید حاوی نکته تازه و ویژه ای باشد. او از کارگردانانی که داستانشان را به صورت نما های طولانی از هنر پیشه ای که صحنه ای را اجرا می کرد باز می گویند و گاه چند نمای درشت از جزییات هم لابلای آن می گنجاندند بیزار بود.آیزنشتاین : مونتاژ ذهندر سینمای ایزنشتاین (Sergei M. Eisenstein) داستان صرفا چار چوب مناسبی برای تشریح ایده هاست. از نظر او نتیجه گیریها و تجربه هایی که از حوادث واقع شده گرفته می شود، اهمیت دارد.پدوفکین در نظریه بنیادی خود می گفت اگر صحنه ای با به هم پیوستن سلسله ای از اجزای بر گزیده رویداد صحنه ارائه شود تاثیر آن دو چندان خواهد بود.آیزنشتاین سخت با این نظر مخالف بود و عقیده داشت که پرداختن تاثیرها با به هم پیوستن ساده سلسله ای از اجزای چیزی جز ابتدایی ترین کار برد تدوین فیلم نیست. و بجای پیوند نماها به صورت یک فصل هموار تداوم صحیح فیلم باید با یک رشته شوک پیش برود. هر برش باید برخوردی میان دو نمای به هم پیوسته ایجاد کند و به این وسیله تاثیر تازه ای بر ذهن تماشاگر بگذارد و اگر بنا باشد که مونتاژ با چیزی مقایسه شود پس دسته ای از تکه های مونتاژی یا نماها را باید با یک رشته انفجار در موتور احتراق داخلی که ماشین را به جلو می برد مقایسه کرد. زیرا قوای محرک مونتاژ مثل انگیزش هایی عمل می کند که کل فیلم را به جلو می رانند.آیزنشتاین در فیلم رزمناو پوتمکین کامل ترین نمونه عملی مونتاژ ذهنی خود را ارائه نمود و در بیان نظریه ها و اجرای تئوری ها ی سینمائی او در تاریخ سینمای روسیه و حتی تاریخ سینما موفق ترین ها بود. چیزی که خود ایزنشتان آرزوی خلق یک اثر دیگر بمثابه رزمناو پوتمکین را داشت.شیوه مونتاژ خلاقانه آیزنشتاین – بکار گیری تیپ های دقیق از میان بازیگران غیر حرفه ای – در آوردن حالتهای عاطفی با ساختار بصری و بافت تصویری نماها – گزینش طرحی بی پیرایه و غیر روایتی اما پر طنین- ساختار هماهنگ در جزییات و کل آن- حذف قهرمان فردی و جایگزینی حماسه های گروهی گسترش و تراکم نبوغ آسای زمان دراماتیک و روانی- پوتمکین را بصورت یک فیلم بی نظیر و تکرار نشدنی تاریخ سینما درآورد.اکتبر اثر بعدی آیزنشتاین با استعاره های بصری و فقدان یک خط داستانی ممتد و مشخص و فراتر از درک توده عامه سیاسی ترین و تکامل یافته ترین فیلم آیزنشتاین از نظر تئوری مونتاژ بود.ایوان مخوف بعد از کهنه و نو و اعتصاب مطرح ترین کار آیزنشتاین است که قرار بود در سه قسمت ساخته شود . دو قسمت آن ساخته شد و قسمت سوم با بیماری و مرگ آیزنشتاین همراه شد و هیچوقت ساخته نشد.


    instagram:davarivfx
    telegram.me/davarivfx

  6. #16
    اطلاعات عالی ای بودن آقا امید
    ممنون



    ??????? ????? ???? ?????? ? ?? ???
    ??????? ???? ????? ?? ???? ? ?? ???
    ?? ?? ????? ??????? ?? ?? ?? ????
    ??????? ???? ?? ????? ?? ???? ? ?? ???
    ???? ?? ??? ???? ??? ?????
    ??????? ??? ?? ????? ?? ???? ?? ???
    ??????? ?? ?? ?? ??? ??? ????? ?? ???...
    ???? ?? ???? ? ??????? ?? ????????
    ???? ?? ??? ???...?????? ????? ???
    ??????? ???? ???? ?? ???? ?? ???

  7. #17

    Elka Eydipor آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    4564
    محل سکونت
    ساکن شهر اندیشه
    نوشته ها
    7,587
    درود آقا امید سپاسگذارم یک دنیا ...من اتفاقا" میخواستم بهتون بگم در این مورد .. که رفتم مسافرت

    و یادم رفت الان اومدم دیدم خیلی خوشحال شدم واقعا" کاربردی هستند جهانی سپاس
    ????? ?? ????? ?? ??? ???? ?? ???? ???????
    ?? ??? ????? ??????!
    ????? ?? ?? ?? ??????? ??? ?? ??? ?????? ?? ???

    ?????? ?? ??????? ??? ????? ????!????? ?? ?? ??? ??? ....
    ??? ?? ???? ?? ?? ??? ??? ?? ??? ??...

  8. #18

    عارف غلامی آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    8889
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    180
    تشکر فراوان

  9. #19

    mohammadrezadavari آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    1573
    محل سکونت
    qom
    نوشته ها
    722
    چه زمانی تصویر را برش بزنیم؟

    آموزش تدوین
    اول: انتقال اطلاعات

    «تدوین فیلم» بسیار فراتر از کنار هم چیدن تعدادی نما یکی پس از دیگری است. تدوین شامل تعیین خلاقانه جایگاه عناصر تصویری و صوتی گوناگونی است که وقتی به عنوان یک بسته کامل برای مخاطب به نمایش در می آید بتواند اطلاعات، داستان یا احساسی را منتقل کند یا اینکه مخاطب را سرگرم سازد.
    «تدوین فیلم» بسیار فراتر از کنار هم چیدن تعدادی نما یکی پس از دیگری است. تدوین شامل تعیین خلاقانه جایگاه عناصر تصویری و صوتی گوناگونی است که وقتی به عنوان یک بسته کامل برای مخاطب به نمایش در می آید بتواند اطلاعات، داستان یا احساسی را منتقل کند یا اینکه مخاطب را سرگرم سازد. این خاصیت اخیر یک جنبه اساسی در هر تصویر متحرکی را برجسته می کند (چه در فیلم داستانی، آگهی تلویزیونی، طنز موقعیت، موزیک ویدئو و … باشد). بنابر این به عنوان یک تدوینگر، شما موظفید تجربه ای را خلق کنید که هر طور تهیه کنندگان پروژه اراده کردند، بر بیننده اثر بگذارد.
    فیلمنامه پروژه با در نظر گرفتن سلیقه مخاطب نوشته شده است، تصاویر با در نظر گرفتن سلیقه مخاطب ضبط شده است و شما باید این تصاویر را با در نظر گرفتن سلیقه مخاطب تدوین کنید. این مخاطب به معنای عام آن نیست بلکه منظور مخاطب خاصی است که پروژه او را هدف قرار می دهد. فیلمی در باره شیطنت های گروهی از جوانان در یک کالج، احتمالا توسط کسانی که مستندی در باره صنعت آسیاب بادی امریکای شمالی در اواخر قرن ۱۹ را تماشا می کنند دیده نمی شود. درک انتظارات مخاطب و درجه درگیری آنها در برنامه مهارت ممتازی در دوره تدوین شما خواهد بود. پیش بینی نیازهای بیننده کمک زیادی به روش شما در تدوین پروژه ها خواهد کرد.
    البته سبک های مختلفی از تصاویر متحرک، یا سبک های متفاوت برنامه های تلویزیونی به راه های مختلف تدوین نیاز دارد. محتوای متفاوت و مخاطب هدف متفاوت مستلزم روش ها، تکنیک ها، جلوه های متفاوت تدوین است. در حالیکه راهتان را در حرفه فیلم سازی یا تدوین آغاز می کنید باید تعداد زیادی از فیلم هایی که در آن سبک ساخته شده را ببینید تا روشهای متداول تدوین و حضور یا عدم حضور عناصر و جنبه های ضروری در آنها را بررسی کنید. در طول زمان احتمالا علاقه و مهارتتان را در یک فرمت برنامه (آگهی های بازرگانی، مستندها، فیلمهای داستانی، اخبار و غیره) کشف می کنید و بیشتر تجربیاتتان در تدوین را در آن سبک انجام خواهید داد.
    اما پیش از آنکه با بحث های تخصصی شما را در باره آینده احتمالیتان در تدوین سردر گم کنیم، اجازه دهید به هدف این نوشتار برگردیم، که بحث در باره اصول پایه تدوین است. گرچه در پروژه های مختلف تدوین، تکنیک های مختلفی به کار می رود اما چندین روش متداول هم در تدوین وجود دارد. این شیوه های متداول عناصری هستند که مخاطبانتان و از جمله خود شما هنگام تماشای تصاویر متحرک انتظارشان را دارید. افراد معمولا از چنین انتظاری در خود بی اطلاعند اما در طول زمان با تماشای فیلم ها و برنامه های تلویزیونی به طور ناخوداگاه یاد می گیرند که تدوین را تحلیل کرده و معنای مستتر در جریان تصاویری که روی صفحه می بینند را درک کنند. بنابر این همانطور که نماهای اولیه در زبان فیلم معنا دارند، اینکه تدوین گر چگونه این نماها را به هم پیوند دهد نیز در معنای فیلم برای مخاطب تاثیر دارد. بنابر این تدوین اصولی دارد.
    بهترین وقت برای کات زدن یک تصویر به تصویر دیگر چه زمانی است؟
    ۱- انتقال اطلاعات
    یک نمای جدید همواره باید حاوی اطلاعات جدیدی برای بیننده باشد. در فیلم این می تواند به معنای اطلاعات تازه بصری باشد (ورود یک شخصیت جدید به صحنه، نشان دادن یک لوکیشن متفاوت، اتفاقی که معنای آن هنوز چندان مشخص نیست و…)، اما این اطلاعات تازه میتوانند شنیداری هم باشند. (راوی خارجی، صدای سم اسبان، یک سخنرانی و …) یک تدوینگر خوش فکر از خود چندین سوال می پرسد: مخاطب دوست دارد در صحنه بعد چه ببیند؟
    مخاطب چه چیزی را باید ببیند؟
    مخاطب چه چیزی را نمی تواند ببیند؟
    من می خواهم که مخاطب چه چیز در صحنه بعد ببیند؟
    به یاد داشته باشید، یکی از وظایف بی شمار یک تدوینگر درگیر کردن مخاطب هم به صورت احساسی (خنداندن، گریاندن، ترساندن و…) و هم به صورت روانی ( به فکر واداشتن، ایجاد حدس و گمان و…) است. پرسیدن سوالات قبلی به شما کمک خواهد کرد که در نشان دادن داستان هوشمندانه تر عمل کنید. در یک داستان معما گونه ممکن است به اشتباه اطلاعاتی را نشان دهید که باعث سوء برداشت مخاطب شود و یا در یک ملودرام عاشقانه اطلاعاتی را به نمایش بگذارید که کاراکترها هنوز از آن بی خبرند.
    صرف نظر از اینکه چه نوع اطلاعاتی به مخاطب ارائه می شود، واقعیت این است که اطلاعات باعث درگیر شدن و مجذوب شدن و به فکر افتادن مخاطب می شود که این امر موجب علاقه مندی مخاطب به داستان خواهد شد. هنگامی که مخاطب درگیر و مجذوب داستان شود، متوجه ساختار فیزیکی تدوین نخواهد شد و این کمک می کند تا فیلم قوی و روان پیش رود. همچنین به این معناست که تدوینگر کارش را به خوبی انجام داده است.
    روشن است که عنصر اطلاعات جدید پایه تمام انتخابها در تدوین است. هرگاه از یک نما به نمای دیگر کات می کنید، باید از خود بپرسید اگر در نمای جدید هیچ اطلاعات جدیدی وجود ندارد پس چرا باید این صحنه را کات کنیم؟ آیا انتخاب بهتری وجود دارد؟آیا نمای دیگری از همین صحنه وجود دارد که حاوی اطلاعات جدیدتری باشد و با نیازهای داستان هماهنگتر باشد؟ مهم نیست که یک نما چقدر زیبا، هیجان انگیز یا پر هزینه باشد، اگر این نما هیچ اطلاعات تازه ای به روند داستان اضافه نکند، پس بهتر است از آن در تدوین نهایی استفاده نشود.

    شکل: هر نمایی که به مخاطب ارائه می شود باید برای آنها حاوی اطلاعات جدید باشد تا بتواند آنها را درگیر و بادقت نگه دارد.


    instagram:davarivfx
    telegram.me/davarivfx

  10. #20

    mohammadrezadavari آنلاین نیست.
    Member Website


    شماره کاربری
    1573
    محل سکونت
    qom
    نوشته ها
    722
    جایگاه تدوین در سینمای مستند به روایت سه تدوینگر

    فیلم مستند متکی به چند نکته‌ی مهم و اساسی است که بدون تردید تدوین یکی از مهم‌ترین آن‌هاست. کارگردانان و تدوینگران اغلب بر سر نقش پراهمیت یکدیگر در این مرحله دچار اختلاف دیدگاهندفیلم مستند متکی به چند نکته‌ی مهم و اساسی است که بدون تردید تدوین یکی از مهم‌ترین آن‌هاست. کارگردانان و تدوینگران اغلب بر سر نقش پراهمیت یکدیگر در این مرحله دچار اختلاف دیدگاهند؛ عده‌یی از کارگردانان بر این اعتقادند که تدوینگر نقش خلاقه‌یی در این مرحله ندارد و صرفا به عنوان کسی که به راش‌ها نظم می‌دهد شناخته می‌شود، اما این تصور غالب نیست چون در اغلب مستندهای سینمایی تدوینگر نقشی سازنده دارد و به این ترتیب یک فیلم مستند با هم‌فکری کارگردان و تدوینگر شکل می‌گیرد.در ارتباط با جایگاه تدوین در حوزه‌ی سینمای مستند، نظر چند تدوینگر سینمای مستند را می‌خوانیم.شهرام مکریاز آن‌جا که بعضی از شاخه‌های سینمای مستند در لحظه اتفاق می‌افتند، کارگردان نمی‌تواند سر صحنه حدس بزند که نسبت به سوژه چه عکس‌العملی نشان می‌دهد و یا قصه‌ی فیلم به چه سمتی پیش می‌رود؛ نوعی از سینمای مستند که فیلمنامه‌یی از قبل برای آن نوشته نشده است. در چنین مواردی کارگردان اغلب با حجم زیادی از راش‌های فیلمبرداری‌شده روی میز تدوین می‌آید و آن اتفاقی که باعث ایجاد نظم در این راش‌ها می‌شود قطعا یک تدوین مناسب است؛ در این شکل مستند، تدوین کار فیلمنامه را انجام می‌دهد.در مستند آرشیوی برای میکس، راش‌ها از قبل تهیه شده و در آرشیو موجود است؛ فیلمنامه‌یی نوشته می‌شود و تدوینگر بر اساس آن، این راش‌ها را سر و شکل می‌دهد و مرتب می‌کند.پس می‌توان گفت در این دو شاخه از سینمای مستند – متنی و آرشیوی – تدوین اساسی‌ترین کار است و قطعاً می‌تواند در کنار راش‌های خوب فیلمبرداری‌شده، در ارایه‌ی یک مستند خوب جایگاهی خاص داشته باشد.کامبیز صفاریکارگردانان غالبا در مرحله‌ی تدوین حضور دارند و تدوینگر به عنوان نگاه سوم در کنار کارگردان قرار می‌گیرد؛ البته عده‌یی از کارگردانان نیز هستند که تدوین مستندشان را به‌طور کلی در اختیار تدوینگر قرار می‌دهند و آن‌جاست که تدوینگر سهم بیش‌تری در تدوین یک مستند پیدا می‌کند.تدوین مستند با تدوین داستانی متفاوت است؛ تدوین داستانی بر اساس پلان‌سکانس‌های مشخص پیش می‌رود و اگر کارگردان در مرحله‌ی تدوین حضور نداشته باشد ممکن است روح و معنی فیلم تغییر کند، اما تدوین مستند لزوما این‌طور نیست. تدوینگر با سر و شکل دادن به فیلم مستند روند روایت را در آن منظم می‌کند و اگر کمبودهای فیلم را در مرحله‌ی تدوین پیدا کند، به کارگردان انتقال می‌دهد و او این کمبودها را کامل کرده و در اختیار تدوینگر قرار می‌دهد تا شکل روایت دچار نقصان نشود.در کل اغلب کارگردانان در مرحله‌ی تدوین حضور دارند و تدوین فیلمشان را هم به تدوینگر مورد اعتمادشان می‌دهند تا با دلسوزی بیش‌تری به این کار مبادرت ورزد.علی‌محمد قاسمیمهم‌ترین بخش تدوین کار داستانی هنگام فیلمبرداری صورت می‌گیرد چرا که امکان انتخاب بیش‌تری وجود دارد، حال آن‌که خیلی مواقع در کار مستند امکان انتخاب دوباره و متعدد وجود ندارد؛ رویداد فقط یک بار جلوی دوربین اتفاق می‌افتد و فیلمبردار و کارگردان امکان یک برداشت دارند. تدوین در مستند ادامه‌ی روند کار فیلمبردار و کارگردان سر صحنه است و از آن‌جا که شناخت صحیح فضای موضوع و معناسازی برای پلان‌های پراکنده با چیدمان درست برای تدوینگر فیلم مستند دارای اهمیت بسیاری است، نمی‌توان فیلم را همین‌طور دست یک تدوینگر داد و از او خواست که آن را تدوین کند؛ در این حالت تدوینگر فقط می‌تواند یک کار تکنیکی انجام دهد، در حالی که به نظر می‌آید فیلم مستند دو بار ساخته می‌شود، یک بار هنگام فیلمبرداری با همه‌ی ایده‌های اولیه و شناخت کارگردان از موضوع و مرحله‌ی دوم زمانی که تدوینگر وارد کار می‌شود.از لحاظ این که در تدوین اگر تدوینگر خلاق باشد می‌تواند از ایده‌های اولیه‌ی کارگردان هنگام فیلمبرداری معناهای دوباره بسازد، در این قسمت مهم‌ترین کار تدوینگر به‌کارگیری درست پلان‌ها و سکانس‌هاست برای رسیدن به معناهایی که ابتدا مورد نظر نبوده‌اند.در کار مستند برخلاف کار داستانی هیچ فریم اضافه‌یی وجود ندارد چون تدوینگر می‌تواند به تمام پلان‌ها معنا ببخشد، حال آن‌که در فیلم داستانی با تعداد مشخصی برداشت وضعیت تدوین در سیستم قصه مشخص است و بیش‌تر از آن تدوینگر نمی‌تواند کاری انجام دهد.




    instagram:davarivfx
    telegram.me/davarivfx

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •